پنجشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۸

عيد سعيد قربان و باقي قضايا

روز شنبه مصادف با دهم ذيحجه و هفتم اذرماه 1388 كه برابر با 28 نوامبر 2009 است عيد سعيد قربان است در اين روز در ولايت ما دامي را كه از چندين روز پيش خريداري شده است صبح زود بعد از بازگشت از قبرستان سر ميبرند در حياط خانه يا گاراژ يا در كوچه و جلو درب اين دام اگر گوسفند باشد توسط يك خانواده و اگر گاو باشد بسته به وسع توسط يك يا چند نفر شراكتي خريداري ميشود سلاغ انرا سربريده و گوشت ان مابين مردم پخش ميشود معمولا هزينه سربريدن به اضافه پوست و روده و قدري گوشت و حتي مقداري جگر به سلاخ ميرسد و كارشان سكه است بچه ها از پشت پنجره منظره سربريدن دام را نگاه ميكنند و فردابراي همكلاسي تعريف ميكنند گاهي قدري خون دام را به ديوار كوچه ميمالند از سرمه كشيدن و قند در دهان دام گذاشتن و.....بگذريم در گرگان و گنبد كه اكثرا پيرو مذهب حنفي هستند و من در ميانشان زندگي كرده ام و انصافا ادمهاي نازنين و انسان هستند دام را به عدد افراد خانواده سر ميبرند و گوشت انرا ميپزند و از مهماناني كه در روز عيد وروزهاي بعد براي تبريك عيد به منزلشان ميروند پذيرايي ميكنند در ولايت ما گوشت را تقسيم ميكنند انهايي كه فكر سنتي دارند گوشت را بين همسايه ها فاميل تقسيم ميكنند انهايي كه وسعت فكر دارند گوشت را به بهزيستي يا كميته امداد يا روستاهاي محل زندگي جزاميان يا خانواده هاي كم درامد ميدهند در روزهاي نزديك به عيد و بعد از ان ميزان فروش ذغال بالا ميرود و ميزان كشتار دام در كشتارگاه پايين !در اولين عيد بعد از فوت عزيز از دست رفته اي قرباني ميكنند و مردم براي تبريك به خانه متوفي ميروند قبلا در هنگام ورود وبلافاصله بعد از نشستن فاتحه ميخواندند و داغ مرده را بردل زندگان تازه ميكردند ولي حالا اين كار را نميكنند و در فاصله ايستادن و نشستن تبريك عيد ميگويند .بچه ها را در روز عيد با لباسهاي تازه و پول عيدي در دست در ضمن بازي در بعد از ظهر در كوچه ها و دم در ديد افراد اذدواج كرده منتظر عروسي كادو به خانه عروس ميبرند داماد روز عيد ناهار را در خانه همسر اينده ميخورد . صبح زود هم كه براي دست بوسي به خانه پدرزن رفته است صبح روز بعد كار سپور شهرداري براي تخليه ضايعات كشتار دام قرباني بيشتر است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا در صورت امكان نظر ارزشمندتان را درج فرمايند