شنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۸۹

به سبك جهانگردان قديم بوكان



اين شهر از توابع شهرستان مهاباد بود كه حالا از انهم بزرگتر شده است مثلي در بين بوكانيان هست كه ميگويد مهاباديها اگر بدشان نيايد تا چند سال ديگر مهاباد به بزرگي بوكان ميشود البته طبيعيست كه مهاباديها از اين عبارت بسيار لجشان ميگيرد چون خود را يك سر و گردن بالاتر از بوكان ميدانند حوضحانه بوكان مشهور است اين شهر يك خيابان عمده دارزد در وسط شهر كه جوانها عصرها از بالاي خيابان پياده به پايين خيابان ميروند و از پايين خيابان به بالاي خيابان ميروند و وقتي دوستانشان را در مسير ميبينند يكباره دوباره سه باره و ده باره سلام ميكنند و اين دور تسلسل ادامه دارد تا شامگاه . و باز فردا روز از نو روزي از نو . در اين شهر قوري هم در منازل روي سماور است و هم در پارك روي ستون سيماني بزرگترين قوري به گمانم در يكي از پاركهاي بوكان است. در اين شهر ميزان مصرف چايي بسيار بيشتر از قهوه است ولي با اينهمه محلهايي كه چايي ميفروشند را قهوه خانه ميگويند در حاليكه يكيشان هم قهوه ندارد . در كنار مهمترين خيابان شهر تعدادي افراد ايستاده اند كه ميخرند و ميفروشند ولي نخ تسبيح را فقط ميفروشند . در چايخانه ها كه محل خوردن چاي و كشيدن سيگار و قليان است مردم خود را با بازيي كه با يك مقواي خط كشي شده و داشهاي تشكيل شده از نيم قرقره است سرگرم ميكنند اين بازي نوع سنتي شطرنج است .محلهاي فروش پارچه را بزازي ميگويند كه هر متر پارچه در انها گاهي به يكميليون ريال هم ميرسد در نتيجه يك پيراهن زنانه حدود سه تا چهار ميليون ريال خرج برميدارد كه قابل شستشو هم نيست و براي عروسيها انرا ميپوشند . در قديم در اين شهر زنها حق خروج از خانه حتي براي خريد كفش پايشان را نداشتند چون انرا برايشان غيابا ميخريدند حالا ميگويند وضع عوض شده تعداد زناني كه در كفش فروشيها پرسه ميزنند بيشتر از مردان است . يكبار كفش را با جوراب امتحان ميكنند و ديگر بار بدون جوراب . مردم اين شهر هم اهل مطالعه اند روزنامه خيلي زود تمام ميشود . كتابفروشيهاي بسيار خوبي دارد مردمان با فرهنگ و متمدن و شريف و قانع . ديوان ماموستا قانع هم در اكثر كتابفروشيها يافت ميشود جواناني زرنگ دارد و زيرك كه به خواننده خوش صداي خود مرحوم حسن زيرك خيلي علاقه دارند و ارامگاهش را در بالاي شهر بنا نهاده اند كه زيارتگاه فرهنگ دوستان خارج و داخل است . اين خواننده صوت بسيار دلنشيني داشته ودر بيمارستان بوكان حدود سي و چند سال پيش مرحوم شده است خدايش بيامرزد بوكان داراي پل هوايي عابر پياده است كه تعداد افراد عبوري از ان در روز كمتر از تعداد شب جمعه هاي هرماه است . مردم بيشتر علاقه دارند كه پل هوايي عابر پياده را بالاي سرشان ببينند و نه زير پايشان حالا اينكه اين پل صاحبان چندين مغازه را متضرر كرده است حديث ديگريست . يكي از شعراي اين شهر مرحوم حقيقيست كه غزلياتي از لسان الغيب را از زبان فارسي به كوردي ترجمه كرده است سبزي و پنير كوزه و گوشت بوكان مرغوب است خوردن بستنيهاي قناديهاي بوكان در گرماي تابستان بعد از ورود به شهر از روستا خيلي لذتبخش است . بهتر است دمدماي ظهر بعد از تناول كباب شهر را ترك كرد اگر قرار بر ترك شهرباشد . در اين شهر اگر زن و مردي باهم از خيابان رد شوند و بخواهند وارد مغازه اي شوند اكثرا اول مرد وارد ميشود بعد زن . تعداد مرداني كه از زنانشان ميترسند كمتر از اين تعداد در شهرهاي مجاور است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا در صورت امكان نظر ارزشمندتان را درج فرمايند