پنجشنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۸۹

روز جهاني كارگر گراميباد

در ولايت ما به كارگر فعله ميگويند كه معادل عربي كارگر است در سالهايي دور كه سقف بام خانه ها كاه گل بود و هر چند سال يكبار با كاه و گل روي بام را فرشي از گل ميپوشاندند زحمت ان كارگري كه گل را از روي نردبام به پشت بام ميبرد طاقت فرسا بود البته براي ما كه بچه بوديم بوي كاه با گل بسيار مطبوع بود چيزي كه من را از كودكي ازار ميداد رسم ناپسندي بود كه در هنگام ظهر صاحب كار يعني كسي كه پشت بامش كاه گل ميشد استادكار را براي ناهار دعوت ميكرد ولي كارگر را نه و كارگر بيچاره بايد ميرفت و با پول خودش ناهار ميخورد و اكثرا انها را در معابر در هنگام ظهر ميديدم كه سرگرم خوردن نان بودند و اگر خيلي ولخرجي ميكردند كيك با نوشابه ميخوردند و اين اولين تبعيضي بود كه من در كودكيهايم ديده بودم و بيادم مانده است البته بعدها تبعيضهاي زيادي ديدم كه اين تبعيضها در مقابل ان هيچ است البته شايد اين رسم دوران جاهليت را استاد كاران بنا نهاده باشند كسي چه ميداند چون استادكاران ادمهايي هستند كه رسوم بسيار بدي هم دارند كه به نفع جامعه نيست مانند اينكه كسي حق ندارد روي كار كسي ديگر . با ذكر خاطره اي از سالهاي 56 در دانشگاه به نوشته خود پايان ميدهم
زمان : سال 1356
مكان : حياط دانشگاه جلوسلف سرويس كه محلي را براي لوله كشي اب كنده بودند
صحنه : كارگري در داخل گودال مشغول كندن زمين است تا مجرايي را براي عبور لوله هاي اب باز كند . دانشجويي هم در كنارش ايستاده و از او درخواست ميكند تا بيل و كلنگ را به او بدهد تا او در دفاع از حق كارگران و براي كمك به انان بجاي او بيل بزند كارگر مقاومت ميكند و ميگويد برو باباجان مارا از نان خوردن نينداز . دانشجو كه نقشه اش نقش بر اب ميشود دمغ دور ميشود . .
. كتاب بسيار خوبي به نام سرگذشت دكتر اسو در سالهاي اخير به چاپ رسيده كه خواندن ان براي هر جواني مفيد فايده است تا معلوم شود كه انچه قبلا در مورد حكومت شوراها ميگفتند همه اش دروغ و تزوير بوده است و چه جوانان نازنيني كه به ناحق گمراه شدند . ودر دام باندهاي ماديگري افتادند .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا در صورت امكان نظر ارزشمندتان را درج فرمايند