یکشنبه، آذر ۲۲، ۱۳۸۸

راديو

ديروز در خيابان كاشاني پياده راه ميرفتم به حوالي استاديوم تختي كه رسيدم ماشيني را ديدم در كنار خيابان پارك كرده بود شخصي از ان پياده شده و ميكروفوني بدست به عابرين نگاه ميكرد تا مرا ديد صدازد كه براي راديو اروميه مصاحبه اي بگيرد چون برنامه هاي محلي راديو اروميه اكثرا به زبان توركي است بلافاصله جواب دادم توركي موركي بلد نيستم و در جواب گفت اشكالي ندارد در هر صورت گيرافتاده بودم ميكروفون را روشن كرد و پرسيد حيات به چه معنيست در جواب گفتم به معاني قسمتي از خانه با يك نوع ط و به معناي زندگي با نوعي ديگر از ت كه گفت منظور همان زندگيست در هر حال سوالاتي را مطرح و من هم جواب دادم حدود پنج دقيقه اي از برنامه مستقيمش پرشد ومن هم با درخواست گزارشگر سلامي به همزبانان و همشهريانم فرستادم كه غنيمت بود در اخر گزارشگر خوشال و من محل را ترك كردم البته ميدانيم كه شنوندگان راديو خيلي كم شده اند و تلويزيون رسيور و دي وي دي و ويدئو جاي راديو را گرفته است در حاليكه راديو از همه اينها بهتر است در حال حاضر راديو را در ماشين پشت فرمان يا در مغازه يا خياطي بزازي و بقالي گوش ميدهند و لاغير در حاليكه زماني بود كه راديو مشتريهاي زياد و خاص خود را داشت يكي از دوستان مجوزي را به من نشان داده است كه در زمانهايي دور براي داشتن و گوش دادن به راديو بايد هرچند مدتي مجوز استفاده از انرا تمديد ميكردي و به شهرباني اطلاع ميدادي و زماني هم بود در سالهاي دهه پنجاه و اوايل شصت كه صداي تلويزيون از راديو هم پخش ميشد و من در گرگان كه خدمت سربازي بودم و پول نداشتم تلويزيون بخرم سريال سلطان و شبان را از راديو گوش ميدادم در سالهايي قبل نيز سريالها و فيلمهايي خارجي كه از تلويزيون كه انزمان دو كانال داشت پخش ميشد صداي اصلي از موج اف ام راديو پخش ميشد و لذت بخش بود برنامه صبح جمعه با شما در روزهاي جمعه صفاي خاصي داشت و از همه بهتر برنامه داستان شب راديو بود كه هر شب ساعت ده تا ده و نيم پخش ميشد داستانهاي وداع با اسلحه همينگوي و عروس كبري خانم را از انزمان در خاطره دارم مخصوصا صداي گرم ثريا قاسمي و بهزاد فراهاني و يا برنامه فرهنگ مردم با صدا واجراي فرهنگ فرهي پخش ميشد برنامه چشم انداز هر روز عصر حوالي ساعت 17 پخش ميشد در سال52 كه تيتراژ بسيار قشنگي داشت و من از ارتفاع روستاي ملالر از توابع بوكان گوش ميدادم و عصرهاي جمعه برنامه پليسي جاني دالر پخش ميشد كه بعدها دو نفر از خوانندگان هم ترانه اي به نام جاني دالر خوانندند كه گمانم هر دونفر از خوانندگان اين ترانه مرحوم شده اند خدايشان رحمت كند كه باعث شعف مردم انزمان ميشدند حولي ساعت 12 تا 14 هم در روزهاي ادينه قصه روز جمعه پخش ميشد هر روز حوالي ساعت 7 صبح خاطرات يك جهانگرد بمدت نيم ساعت پخش ميشد كه هميشه نيمه اخر انرا نميشنيدم چون در راه مدرسه بودم اين خاطره مربوط به سالهاي دهه چهل است حدود چهل سال قبل . يكي ديگر از برنامه هاي بسيار خوب راديو گلهاي رنگارنگ بود كه با شعر و ترانه اجرا ميشد اشعار متن برنامه اكثرا از اذرپژوهش بود بعدها برنامه اي به نام گلهاي جاويدان و نيز يك شاخه گل هم اضافه شد البته اين برنامه ها هركدام شنوندگان زيادي داشت و راديو حالا خيلي دوست دارد اين برنامه ها را پخش كند نميتواند از ديگر برنامه هاي راديويي اخبار ساعت 14 بود كه توسط حسين توصيفيان اجرا ميشد شهرستان مهاباد يكي از نادر شهرستانهايي بود كه مركز استان نبود ولي فرستنده راديو داشت و برنامه هايي جالب و پر شنونده داشت و هنوز هم دارد يا صداهاي مرحوم قريشي خانباغي ماملي و محمد دانش بخير باد از راديو در قهوه خانه ها هم استفاده ميكردند راديوي قهوه خانه ها بزرگ بود اولها راديوي نفتي بود كه نمونه ان در راسته غلامخان اروميه در يك مغازه براي تماشا گذاشته شده است در سابق اسامي پايتخت كشورها بر روي صفحه راديوها نوشته شده بود و راديو لندن هم هر شب برنامه هايش از ساعت هفت و چهل و پنج دقيقه تا هشت و نيم پخش ميشد و جام جهان نمايش جالب بود . خاطرات تلخ و شيريني از راديو دارم انزمان كه 7 صفحه A4 مطلب براي راديو مهاباد مينوشتم و 130 تومان معادل 1300 ريال ميگرفتم و زماني كه انقلابيون راديو مهاباد را در سال 57 تصرف كرده بودند و اهنگهاي مختلف از راديو پخش ميشد و زماني كه شبها در زير چراغ نفتي به راديو كرمانشاه گوش ميداديم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا در صورت امكان نظر ارزشمندتان را درج فرمايند