چهارشنبه، مهر ۰۱، ۱۳۸۸

خاطرات سربازي

خاطرات سربازي
سال 64 به سربازي اعزام شدم روستاي انبارالوم در شهرستان گرگان در استان مازندران كه حالا گلستان شده است البته قبلا هم گلستان بود بخاطر مردان نيكش . هر روز ساعت شش صبح از خواب بيدار و به سر كار ميرفتم دائرتالمعارفي از دامپروري و دامپزشكي – مرغداري – گاوداري – خوراك دام – پرورش ماهي – گوسفنداري و.......مزارع زيباي پنبه – خاطرات تهيه سيلوي ذرت براي خوراك دام – صداي اسكريپرها براي تسطيح زمين هاي كشاورزي – نان و انگورهاي صبحانه – دوستان و همكاران خوب – يادش بخير
موسي عزيز – سولماز نجيب – مهندس ه – و 5 نفر از افسران هم اطاقي – سهميه شير و گوشت و مرغ هفتگي – سرويسهاي انبارالوم به گرگان در عصر – مديريت مدير ارجمند اقاي مهندس خ – اگر عمري بود بيشتر خواهم گفت از ان روزهاي خاطره انگيز

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا در صورت امكان نظر ارزشمندتان را درج فرمايند