شنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۸۹

سوپرماركت

سوپرماركت
در محله ما سه سوپرماركت هست اولي صاحبش اهل شهرستان T دومي متعلق به يك نفر اهل منطقه K و سومي از ان يك نفر از اهالي R . اين سه نفر هركدام متعلق به سه فرهنگ متفاوتند .
انكه ازT آمده = اكثرا چراغ مغازه اش عليرغم قطع نشدن برق شهر خاموش است . درجه برودت يخچالش ولرم و وقتي ميخواهد چند جنس به شما بفروشد سعي ميكند همه را در يك كيسه پلاستيكي بچپاند تا يك كيسه ناقابل صرفه جويي شود حتي ممكن است نان را با صابون و خرما در يك كيسه قرار دهد هدف فقط صرفه جويي محض است ناهار و شام را در مغازه ميخورد و براي اصلاح سر به گفته خودش به شهرشان برميگردد. اكثرا عصبيست و مشكل دارد مشتريش هم كم است كافيست يك نفر از جلو مغازه او رد شود و به مغازه ديگري برود كفري ميشود .در منزل اجاره اي است و مغازه را اجاره كرده است
انكه اهل شهر R است = چراغ مغازه اش روشن است يخچالش سردتر از مورد قبليست ممكن است هر جنسي را در يك كيسه قرار دهد كيسه يكبارمصرف برايش مسئله نيست مغازه اش دونبش است ناهار و شام را در منزل ميخورد مشتري را ممكن است به مغاره هاي ديگرهم هدايت كند .
فروشنده متعلق به منطقه K=قبل از ورود به مغازه اش سلام ميدهد چراغش روشن و كيسه برايش مسئله اي نيست كيفيت جنسهايش عاليست مشتري فت و فراوان دارد در كوچه پشتي هم مغازه دارد كه در جوارش انبار نگهداري موادغذايي درست كرده است در دو سوپرماركتش از شير مرغ تا جان ادميزاد يافت ميشود . نتيجه اي كه ميتوان گرفت اين ميتواند باشد كه اگر سخت بگيري سخت ميشود اسان بگيري اسان ميشود لسان الغيب قرنها پيش فرموده است .گفت آسان گير برخود كارها كزروي طبع- سخت ميگيرد جهان برمردمان سخت كوش . اگر محل كسبي داريم هرچه براي دكوراسيون و تميزي ان خرج كنيم همان ميزان سود بيشتر برميگردد . .

۱ نظر:

  1. داشتن مطالب مختلف در زمینه های مختلف جالب بود

    پاسخحذف

لطفا در صورت امكان نظر ارزشمندتان را درج فرمايند