مزرق
مه زرق يك وسيله بازي بود كه تشكيل شده بود از يك گوي چوبي كه نوك فلزي تيزي داشت و به دور ان نخ ميبستند و انتهاي نخ را گرفته و مزرق را روي زمين ميكوبيدند مزرق روي زمين ميچرخيد و ميچرخيد و باعث انبساط خاطر و سرگرمي نوجوانان ميشد در عصري كه از موبايل و رايانه و حتي برق خبري نبود . اين وسيله بازي اكنون كاملا فراموش شده است مدتي پيش از يكي از دوستان كه براي گذران تعطيلات به يكي از كشورهاي همسايه ميرفت خواهش كردم كه دنبالش برود و دو عدد برايم بخرد برگشت و نديده و نخريده بود ودر پاسخ گفت ان كشور با سرعت جت در حال پيشرفت و ترقي و اباداني و كسب رفاه و اسايش و ارامش براي مردمانش است و ساكنينش شاد و خوشحالند و اتوبانها و جاده ها و مدل ماشينشان چه و چه است و از مزرق خبري نبود در هر حال دلم هواي مه زرق دوران كودكي كرده و اگر كسي پيداشود و مردانگي كرده و دو عدد از انرا برايم تهيه نمايد چند برابر بهاي انرا تاديه ميكنم و اين مزرقها را بعنوان اسباب بازي دوران نوجواني حفظ ميكنم كاش انزمان كه بچه بوديم چند تايي را در گوشه انباري يا در بغچه پنهان و نگهداري ميكرديم . كاش رووروك و تيله هاي رنگارنگ را هم نگهداري ميكرديم تيله هاي سنگي كه خودمان با ساييدن سنگ به ديوار درست كرده بوديم يادش بخير ان خرماهايي كه هسته انرا خارج كرده و در تعدادي از انها بجاي هسته يك سكه يك مناتي كه معادل ده شايي يا نيم ريال بود قرار داده و به بهاي يكريال ميفروختند . يادش بخير انزماني كه براي مداواي بيماري پوستي صورتمان ساييده كشك و دود سياه ته منجل را به صورتمان ميماليدند و چون كشك نمك داشت دردناك بود . يادش بخير انزماني كه چراغ گرد سوز در شب وسط اطاق بود و در زمستان درب ورودي اطاقها هم پرده داشت و درب اطاقها دوتايي بود و روي شيشه هاي پنجره را از بيرون پلاستيك ميزدند و درزهاي پنجره ها را با روزنامه و سريشم ميپوشاندند تا سرما وارد نشود و چه سرمايي كه ناشي از بارش برف دومتري بيشتر از طول قدمابود يادش بخير انزماني كه اصرار ميكرديم تا چكمه پلاستيكي برايمان بخرند و نه چكمه ملي كه نوع پلاستيكيش بهتر در روي يخ و برف سر ميخورد و چه باك از سرخوردن و افتادن كه مستي كودكي بود . كه هرچه لطف زندگيست در بيخبري كودكيست و نه در باخبري فعلي
مه زرق يك وسيله بازي بود كه تشكيل شده بود از يك گوي چوبي كه نوك فلزي تيزي داشت و به دور ان نخ ميبستند و انتهاي نخ را گرفته و مزرق را روي زمين ميكوبيدند مزرق روي زمين ميچرخيد و ميچرخيد و باعث انبساط خاطر و سرگرمي نوجوانان ميشد در عصري كه از موبايل و رايانه و حتي برق خبري نبود . اين وسيله بازي اكنون كاملا فراموش شده است مدتي پيش از يكي از دوستان كه براي گذران تعطيلات به يكي از كشورهاي همسايه ميرفت خواهش كردم كه دنبالش برود و دو عدد برايم بخرد برگشت و نديده و نخريده بود ودر پاسخ گفت ان كشور با سرعت جت در حال پيشرفت و ترقي و اباداني و كسب رفاه و اسايش و ارامش براي مردمانش است و ساكنينش شاد و خوشحالند و اتوبانها و جاده ها و مدل ماشينشان چه و چه است و از مزرق خبري نبود در هر حال دلم هواي مه زرق دوران كودكي كرده و اگر كسي پيداشود و مردانگي كرده و دو عدد از انرا برايم تهيه نمايد چند برابر بهاي انرا تاديه ميكنم و اين مزرقها را بعنوان اسباب بازي دوران نوجواني حفظ ميكنم كاش انزمان كه بچه بوديم چند تايي را در گوشه انباري يا در بغچه پنهان و نگهداري ميكرديم . كاش رووروك و تيله هاي رنگارنگ را هم نگهداري ميكرديم تيله هاي سنگي كه خودمان با ساييدن سنگ به ديوار درست كرده بوديم يادش بخير ان خرماهايي كه هسته انرا خارج كرده و در تعدادي از انها بجاي هسته يك سكه يك مناتي كه معادل ده شايي يا نيم ريال بود قرار داده و به بهاي يكريال ميفروختند . يادش بخير انزماني كه براي مداواي بيماري پوستي صورتمان ساييده كشك و دود سياه ته منجل را به صورتمان ميماليدند و چون كشك نمك داشت دردناك بود . يادش بخير انزماني كه چراغ گرد سوز در شب وسط اطاق بود و در زمستان درب ورودي اطاقها هم پرده داشت و درب اطاقها دوتايي بود و روي شيشه هاي پنجره را از بيرون پلاستيك ميزدند و درزهاي پنجره ها را با روزنامه و سريشم ميپوشاندند تا سرما وارد نشود و چه سرمايي كه ناشي از بارش برف دومتري بيشتر از طول قدمابود يادش بخير انزماني كه اصرار ميكرديم تا چكمه پلاستيكي برايمان بخرند و نه چكمه ملي كه نوع پلاستيكيش بهتر در روي يخ و برف سر ميخورد و چه باك از سرخوردن و افتادن كه مستي كودكي بود . كه هرچه لطف زندگيست در بيخبري كودكيست و نه در باخبري فعلي
دکتر عزیز سلام
پاسخحذفعصر تکنولوژیک هر چه هم فواید فرائان داشته باشد اما چنین حسرت هایی مثل مه زرق را دارد . با این حال مشابه چیزی که شما نوشته اید را دوستان چینی طراحی و روانه بازار کرده اند آنهم چنانش را که وقتی چراغ ها را خاموش می کنی علاوه بر چرخیدن نور افشانی هم می کند ( اصطلاحا رقص نور دارد ) به هر حال اگر چنین چیزی می تواند شما را به یاد دوران کودکی تان بیندارد بنده حاضرم همین اسباب بازی پسرم را به امانت برای شما تقدیم کنم شاید تفرجی حاصل شود .