شنبه، دی ۱۲، ۱۳۸۸

حكايت

بازرگانى را هزار دينار خسارت افتاد . پسر را گفت : نبايد که اين سخن با کسی درميان نهی . گفت : ای پدر ، فرمان توراست ، نگويم ولی مرا بر فايده اين مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چيست ؟ گفت : تا مصيبت دو نشود يکی نقصان مايه و ديگر شماتت همسايه.
مگوى انده خويش با دشمنان
كه لا حول گويند شادى كنان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا در صورت امكان نظر ارزشمندتان را درج فرمايند