سه‌شنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۸

خوشم نيامد

ديروز براي شستشوي گوشهايم براي بهتر شنيدن با تعيين وقت قبلي و پرداخت مبلغ يكصد و چهل هزار ريال وجه رايج مملكتي كه با هيچ بيمه اي حتي تكميلي و مكمل و غيره قابل بازدريافت نميباشد بعد از نيم ساعت معطلي در اطاق انتظار كه حالا شده اطاق قر و اطوار و افاده هاي طبق طبق منشيان مطبها وارد اطاق معاينه شدم به همراه چهارنفر مريض ديگر و چهارنفر هم همراه مريضها به چپ چپ به راست راست از جلو نظام خبردار به فرمان منشي نفر به نفر هر نفر به فاصله يك همراه بيماران به جلو ورود به اطاق معاينه نفر اول معاينه نيم بند نفر دوم بعد از خوش و بش تلفني با انور موبايل معاينه و نسخه نويسي تا اينكه نوبت به نفر چهارم رسيد كه ابراز داشت با خوردن داروها خوب نشده است گفتن اين عبارات از دهان مريض بد بخت كه خارج شد باران تهمت و افترا و نفهمي دكتر بود كه باريد بر سر مريض كه مادرش همراه و ديلماجش بود بعد از خروج نفر اخر من همچنان زير پرده ودر انتظار احضار پزشك معالج بودم كه ايشان منشي را كه دخترك قدكوتاه بچه سالي بود كه يكچهارم دكتر سن داشت احضار شد دكتر فرمود مريض گفته با داروهاي من خوب نشده است از فردا دكان فال نويسي داير ميكنيم حدود ده دقيقه اي اين لاطائلات مبادله شد كه از دكتري با اين كبر سن بعيد بود اولا صحبت كردن دكتر پشت سر مريض و نيز زياد صحبت كردن دكتر با منشي برازنده نيست سپس من را احضار كردند از استهزائ مريض توسط دكتر اصلا خوشم نيامد ولي چه ميشود كرد از قديم گفته اند هر كس كه در اين زمانه صاحب پول است – حرف غلطش در همه جا مقبول است – چه بسيار ادمهايي كه نميفهمند ولي بالا هم نشسته اند و فخر ميفروشند چه ميشود كرد دنياست تا بوده چنين بوده ولي انشائ ا... اينگونه نخواهد ماند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا در صورت امكان نظر ارزشمندتان را درج فرمايند