سه‌شنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۹

شکرانه

شكرانه
وقتي پايم شكسته بود ودر خانه بستري بودم از پنجره ادمهاي عبوري از خيابان را كه با دوپا راه ميرفتند نگاه ميكردم و حسرت ميخوردم كه خدايا راه رفتن با دوپا چه لذتي دارد و چه نعمتيست كه من ندارم حالا كه خدارا شكر اندكي بهبودي حاصل شده و روي دوپايم راه ميروم اگرچه بادرد و احساس دو پيچ پلاتيني و اندكي ورم پا . درك ميكنم و بيان ميدارم كه شما را به خدا قسم ميدهم
به پاس دوپايي كه خداوند به شما داده روي پا بلند شويد و به هردوپا زمين را فشار دهيد تا جايي كه توان داريد به پاركي برويد و با هردوگوشتان به صداي پرندگان گوش دهيد طوريكه صداها را كامل كامل بشنويد .
شاخه گلي را از گلفروشي بخريد و قبل از اينكه انرا به عزيزي تقديم كنيد خوب انرا نگاه كنيد . كاسبرگ –گلبرگ – مادگي – پرچم – گرده – ساقه – همه و همه انرا با دوچشمتان نگاه كنيد .
در خيابان با دودستتان كمترين اسكناسي را كه در جيب داريد دراوريد و با دودستتان انرا تقديم نيازمندي كنيد .
و بعد از ان خدارا شكر كنيد بخاطر اين همه نعمتهايي كه به شما داده و ممكن است افراد ديگري يكي يا چندتاي انها را نداشته باشند . دوپا-دودست – دوگوش – بينايي كامل
من ميدانم كه راه رفتن روي يك پا چه سختي و مرارتي دارد – و اميدوارم شما هيچ زماني ندانيد .
من ميدانم دست شكسته چگونه وبال گردن ميشود و دعا ميكنم شمايان هيچ موقع ندانيد . پروردگارا اگر افريدگان خودت از دست يا پا يا چشم يا گوش يا.... كم دارند در اين دنياي فاني . به عظمت و بزرگواري خودت قسمت ميدهم در دنياي باقي تلافي بفرما .
امروز اولين روزيست كه بعد از گذشت سه ماه توانستم حدود 500 متر را پياده بروم و چه لذت زايد الوصفي داشت . وچه غافل بودم زماني كه جوان بودم و كيلومترها ميدويدم و نميدانستم جواني و سلامتي و روي دوپاراه رفتن و بادوچشم ديدن و با دو گوش شنيدن و بادودست كاركردن چه نعمتيست . يادم امد در سالهاي دهه 40 در يكي از روزها يك روحاني به مدرسه ما مي امد و در مورد دو نعمت سلامتي و امنيت كه نعمات مجهوليند صحبت ميكرد و ما دبستانيها نميفهميديم تا اينكه گذر ايام هم عدم امنيت محيط و هم عدم امنيت كاركرد تن را به ذائقه ام چشاند و چه چشاندني !ان ايام نميفهميديم كه شكرانه بازوي توانا در بگرفتن دست ناتوان است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا در صورت امكان نظر ارزشمندتان را درج فرمايند