سه‌شنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۸۹

ستایش خدایرا که پروردگار جهانیان بخشنده مهربان و مالک روز جزاست


ستايش خداي را كه پروردگار جهانيان؛بخشنده ؛مهربان وپادشاه روزجز است
روز 15 شهريور سال 1389 هجري شمسي در حاليكه يكهفته بود بعد از دوماه و نيم استراحت پزشكي كه همراه با بيحوصلگي و درد و ناراحتي ناشي از شكستگي پا در جلودرب اداره بود به سركار برگشته بودم و هفته اخر ماه مبارك رمضان بود كه روزه هم بودم حوالي ساعت 16 پسرم گفت پدر من در سايت اهدائ عضو ثبت نام كرده ام در جريان باش من هم گفتم پسرم اين كار بشردوستانه اي است . نيمساعت بعد گفت پدر من به شهرستان برميگردم در دانشگاه كاردارم گفتم حالا عصر است خسته اي و روزه . يا فردابرو يا با خودرو عمومي . گفت ميروم و با دوستم هم ميروم . خوابيدم دوساعت بعد كه بيدار شدم ديدم رفته بود چون زنگ نزده بود نگران شدم من زنگ زدم و سوال كردم چرا رسيدنت را اطلاع ندادي گفت ببخشيد فراموش كرده بودم تماس را تمام و قطع كردم و به دلم امد كه اين همه اطلاع اعلام رسيدن به مقصد ايا لزومي دارد ؟در جواب ماندم . شب دوباره زنگ زدم كه افطار كجارفتي – سحري چكار ميكني پاسخي داد و قانع شدم . فردا ساعت 11 روز 16 شهريور 89 با پيامك اعلام كرد كه پدر با چهار نفر از دوستانم به خانه برميگردم. حوال ساعت 14 كه در منزل بودم زنگ درب را زدند انرا بازكردم . اول يكي از دوستاش با تبسمي بر لب وارد شد . بعد خودش وارد شد با دودست باند پيچي و اثار زخم بر روي صورت و دستها بعد دوستان ديگرش وارد شدند . اولي گفت خيلي به خير گذشته است از تصادف بسياربدي پسرتان نجات پيداكرده است لحظه بسيار بسيار تلخي بود تلخي انرا در دهانم احساس كردم با زجه مادرش و گريه خواهرش روزگار تلخي بود برزمين نشستم . جريان از اين قرار بود كه ديروز كه از خانه خارج ميشود در فاصله حدود بيست كيلومتري مانده به مقصد در جاده سگي روي جاده حاضر ميشود ماشين جلوي بوق ميزند سگ در جاده ميماند پسرم براي اينكه به سگ نزند اول به شانه خاكي راست جاده بعد به شانه خاكي چپ جاده ميرود و با سرعت 120 كيلومتر از وسط دوگودال عبور كرده به ديواري ميزند
بنام خداوند بخشنده مهربان-ستايش خداي را كه پروردگار جهانيان است – خدايي كه بخشنده و مهربان است . پادشاه روز جزاست . پروردگارا تنها تورا ميپرستيم و از تو ياري ميجوييم و بس . تومارا به راه راست هدايت فرما . راه انان كه به انها انعام فرمودي نه راه كساني كه برانان خشم فرمودي و نه راه گمراهان .
الهي يكتاي بيهمتايي – قيوم توانايي – برهمه جيز بينايي در همه حال توانايي –از عيب مصفايي – از شرك مبرايي –الهي ضعيفان را پناهي – قاصدان را برسرراهي –مومنان را گواهي-چه عزيز است انكس كه توخواهي -كيسه هواي ماشين باز ميشود كمربند بعد ازاصابت پاره و پسرم به لطف خدا از ماشين خارج ميشود پروردگارا بيشمار تورا شكر ميكنم . به يكي از دوستانش زنگ ميزند در حاليكه خون از دست چپش فوران كرده و بازوي راستش در اثر كيسه هوا سوخته و تكه هاي شيشه به صورت و دستش فرورفته بار اول كه روز قبل زنگ زده بودم در بيمارستان بوده و باردوم در منزل يكي از دوستانش بستري . ماشين 50درصد از بين رفته ولي خدارا شكر پسرم زنده مانده است . دوستان جوانمردي دارد پسرم .
شمارا به خدايي كه پسرم را از مرگ حتمي نجات داده است قسم ميدهم
اگر راننده ايد تند نرانيد
اگر مصدركاريد وظيفه خودرا بخوبي انجام دهيد تا حوادث جاده اي ما كمتر شود
ماشين ارمغان تمدن جديد است بكوشيم به جد نه به شعار كاتالوگ ماشين را وارد و اجراكنيم .
اگر خدارحم نكرده بود .
اگر پسرم با توكل به خدا كمربندش را نبسته بود .
واي بر من و مادرش .
ساعتي بعد با چشماني اشكبار و غمي بزرگ بخاطر زجري كه تا اين ساعت كشيده بود در عين حال شكر از رحمت لايتنهاهي ذات لايزال باريتعالي دوستان جوانمرد پسرم را بدرقه كرديم

۱ نظر:

  1. جناب دكتر خيلي ناراحتم ازاينكه فرزنددلبندتان صدمه ديده ولي خيلي خوشحالم كه سلامت ( بخير گذشته )بود ه وجوان است وخيلي زود بهبودي حاصل ميشود.
    بهرحال خانم و بنده ازاين عارضه ناراحت شديم هركاري ازدستمان برآيد درخدمتيم مضايقه نفرماييد .
    ما معمولا هروز تصدق يا بلا گردان در قالب اندك وجهي
    كنار ميگذاريم و مقبول مي افتد .
    دكتردانشوران

    پاسخحذف

لطفا در صورت امكان نظر ارزشمندتان را درج فرمايند