یکشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۹

او دیگر صدایت را نخواهد شنید

مطلب زیر را از یکی از دوستان دریافته ام
او دیگر صدایت را نخواهد شنید ! ...
15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارمسرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی "وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ..صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی ..پیشونیم رو بوسیدی وگفتی بهتره عجله کنی ..داره دیرت می شه.."وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم ..بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری.بعد از کارت زود بیا خونه وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارمتو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی .باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بریتو درسها به بچه مون کمک کنیوقتی که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم تو همونجور که بافتنی می بافتیبهم نکاه کردی و خندیدی
وقتی 60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی...rوقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم من نامه های عاشقانه ات رو که 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود ...وقتی که 80 سالت شد ..این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری..نتونستم چیزی بگم ..فقط اشک در چشمام جمع شد !!!اون روز بهترین روز زندگی من بود ..چون تو هم گفتی که منو دوست داریto به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داریو چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستیچون زمانی که از دستش بدیمهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنیاون دیگر صدایت را نخواهد شنید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا در صورت امكان نظر ارزشمندتان را درج فرمايند