دوشنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۹

دکتر و مرضیه

منشی با قیافه طلبکارانه در پشت میزش نشسته و بیشتر از دکتر داخل اطاق معاینه فخر میفروشد خانم و اقایی وارد میشوند اقا بطرف منشی میرود و درخواست وقت ویزیت میکند مطب تقریبا خالیست منشی برمی اشوبد که تا هفته دیگر وقت نداریم و چه و چه بعد از لحظاتی ارام میگردد مریض عجز و لابه میکند و التماس و اصرار تا منشی رضایت میدهد که اخر وقت نوبت بدهد میگوید اخر وقت ممکن است ساعت 11 شب باشد مریض میگوید خیلی خوب ساعت 10 و نیم برمیگردیم منشی میگوید هرجا میروید تا ساعت 7 و نیم اینجا باشید چون دکتر ساعت 8 میرود مریض هاج و واج اطاق را ترک میکند چون دودقیقه پیش منشی فرموده تا ساعت 11 نوبتتان نمیشود ولی حالا میگوید دکتر ساعت 8 میرود . پاره ای از این منشیان هم خود حکایتی دارند و خودشان بیشتر نیازمند ویزیت از طرف دکتر متخصص روانپزشکی هستند بازار گرمی برای دکتر را به این حد میرسانند که حاضرند شب مریض بخت برگشته در هتل بماند و پول اضافی خرج کند ولی به او نوبت همان روز ندهند . پاره ای اوقات هم ادم مات و متحیر میماند و نمیداند که ایا دکتر از منشی مریضتر است و یا منشی . اخه اگر دکتر مریض نیست چرا وقتی انکال است به بیمارستان نمیاید وبا اعوان و انصارش که پرستاران باشند مریض را به مطبش هدایت میکند . البته انصافا مرضیه خانم شیر مردیست در عرصه بهداشت چند روز پیش خودم دیدم که سرزده از بیمارستانی بازدید کرد و با عتاب بجا به یکی از پاچه خواران گفت شما نمیخواهد برایم توضیح دهی من خودم میدانم در این بیمارستان چه خبر است رحمت به شیر پاکی که خورده ای . البته این مرضیه با ان مرضیه ای که چند روز پیش مرحوم شد و خدایش رحمت کناد فرق دارد خداوند یکی را عزت و دیگری را خوار میکند روزگارست اینکه گه عزت دهد گه خوار دارد -چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا در صورت امكان نظر ارزشمندتان را درج فرمايند