سه‌شنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۸

كراوات و پرتقال

صداو سيما را درقديم راديو و تلويزيون ميگفتند البته بيشتر راديو بود و كمتر تلويزيون چون اولا تلويزيون حدود ساعت ده يازده شب تعطيل ميشد و چراغ ان خاموش درثاني يكي دو شبكه داشت كه انهم در سالهاي اخر در سطح كشور پخش ميشد چون در سالهاي اول مختص شهرهاي بزرگ بود و يادم هست زماني كه تلويزيون وارد شهر ما شد اول قهوه خانه ها انرا خريدند تلويزيون هاي داراي درب و لامپي كه در زمان پخش مسابقات ورزشي مخصوصا فوتبال مردم در داخل و خارج قهوه خانه به تماشاي ان مي ايستادند و قهوه خانه كه در واقع چايخانه بود چون هيچ موقع قهوه نداشت ميزان فروش چاييش بالا ميرفت . در هر حال اكنون كه تعداد كانالهي تلويزيون بيشتر شده قاعدتا تعداد مخاطبينش هم اضافه شده پس بايد دقت برنامه سازيش هم افزايش يابد . در اكثر فيلمه و سريالهاي تلويزيوني وقتي ميخواهند پرسوناژي منفي را نشان دهند با كت و شلوار و كراوات نشانش ميدهند . از عجايب اينكه در برنامه هاي خبري هم وقتي از فرهيختگان و دانشمندان و بزرگان و اساتيد واقعي تجليل ميشود اكثر ادمهاي استخواندار و پرمايه كراوات دارند البته تلاش گزارشگر تلويزيون براي استتار كراوات با ميكروفون اكثرا ناموفق ميشود . در جامعه هم اگر بگرديم اكثر كراواتيها را ادمهاي متشخص – مسن – شيك پوش و بي ازار ميبينيم . حالا يكي بايد بيايد و پيداكند پرتقال فروش را .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا در صورت امكان نظر ارزشمندتان را درج فرمايند