شنبه، دی ۱۸، ۱۳۸۹

تعریف از خود

میدانم که میدانی که حافظه ما هنوز انقدر ضعیف نشده است که دچار فراموشی شویم و کم و بیش مسایل زمان گذشته اعم از ماضی نقلی –ماضی بعید و ماضی استمراری را مستمرا به یاد داریم در نتیجه چه لزومی دارد که وقتی به هم میرسیم این عمر کوتاه را که در مقابل عمر افرینش کمتر از یک پلک زدن است با تعریف کردن از خود به بطالت بگذرانیم – تو که میدانی من ان را با گذشته ها که گذشته و دیگر برنمیگردد مقایسه میکنم و خلاف انرا به حسابت به ذهنم میسپارم . کمی انصاف فقط اندکی نه بیشتر و نه کمتر . بیاییم فقط وقتی از خودمان تعریف کنیم که مطمئن باشیم مستمع ما از یکی از کرات اسمانی امده و همین چند ثانیه پیش هم از سفینه پیاده شده و با کسی صحبت نکرده است . تا خلاف گفته های شما را مطلع شود بیاییم نه تنها از خود تعریف نکنیم بلکه اگر از ما در حضور خودمان تعریف کردند با قیافه ای دژم به گوینده بنگریم بگذاریم این عمر گرانمایه با ارزش بگذرد
زیاده عرضی نیست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا در صورت امكان نظر ارزشمندتان را درج فرمايند