ماشين مشدي ممدلي
ارزون و بي معطلي
اين اوتولي كه من ميگم
فورد قديم لاريه
رفتن توي اين اوتول
باعث شرمساريه
نه قابل كورس شهريه
نه قابل سواريه
ماشين مشدي ممدلي
ارزون و بي معطلي
اين اوتولي كه من ميگم
فورد قديم لاريه
رفتن توي اين اوتول
باعث شرمساريه
نه قابل كورس شهريه
نه قابل سواريه
بار كشيده بس كه از
قزوين و رشت و انزلي
ماشين مشدي ممدلي
صندلياش فنر داره
بليط فروش مشدي و
شوفر بيهنر داره
بهر مسافرين خود
زحمت و دردسر داره
رفتن با اوتول بُوَدباعث كوري و شلي
مسافر از بوي اوتول
تا ميشينه كسل ميشه
از متلك شنيدن و
بور شدن خجل ميشه
بس كه فشار ميآد به او
دچار درددل ميشه
پاره شود لباس اگر
گير كند به صندلي
اين اوتولي كه از قفس
تنگتره و كوچيكتره
جاي چهل مسافر
گنده و چاق و لاغره
شوفره بس كه ناشيه
اوتول هميشه پنچره
راه نرفته در ميره
لاستيك چرخ اولي
اين اوتول شكسته
ار سيستم قديمه
تاير اون قراضه و
پيستون اون لحيميه
شوفره دائماً پي
لودهگري و لي ليه
سربالايي نميكشه
مگر با خيلي معطلي
بس كه ماشالا محكمه
راه نرفته پنچره
از حلبي شكستهها
ساخته مبل و صندلي
ماشين مشدي ممدلي
ارزون و بيمعطلي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفا در صورت امكان نظر ارزشمندتان را درج فرمايند