چهارشنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۸۸

رباعي

اين يکد و سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب بجويبار و چون باد بدشت
هرگز غم دو روز مرا ياد نگشت
روزي که نيامده‌ست و روزي که گذشت

بهلول

نشستن بهلول در مسند هارون
روزي بهلول وارد قصر هارون شد و چون مسند ( جاي ) خلافت را خالی و بلامانع دید فوراً بدون ترس بالا رفت و بر جاي هارون قرار گرفت . چون غلامان خاص دربار آن حال را مشاهده کردند فوراً بهلول را با ضرب تازیانه از مسند هارون پایین آوردند . بهلول به گریه افتاد و در همین حال هارون سر رسید و دید بهلول گریه می کند . از پاسبانان سبب گریه بهلول را سوال نمود . غلامان واقعه را به عرض هارون رساندند . هارون آنها را ملامت نمود و بهلول را دلداري داد و نوازش نمود . بهلول گفت من بر حال توگریه می کنم نه بر حال خودم به جهت اینکه من به اندازه چند ثانیه بر جاي تو نشستم ، اینقدر صدمه و
اذیت و آزار کشیدم و تو در مدت عمر که در بالاي این مسند نشسته آیا تورا چقدر آزار و اذیت می دهند و تو از عاقبت امر خود نمی اندیشی ؟

منشي پزشك

پزشك و منشي اش
منشي موجوديست كه در اطاق بغلدستي يك پزشك كارميكند ووقت قبلي بيماران را براي پزشك يا همان حكيم يا دكتر خودمان نگهميدارد منشي بر چند نوع است مونث و مذكر منشيهاي مونث اكثرا اب و رنگي ندارند چون اگر داشته باشند به زودي زود شكار يكي از بيماران يا مراجعان ميشوند و به خانه بخت ميروند پس بهتر است منشي مونث دكتر ترگل ورگل نباشد تا قاب دكتر را هم ندزديده و براي خانم دكتر دردسر ايجاد نكند در عين حال بايد كسي باشد كه وقتي همسر اقاي دكتر از پشت تلفن سفارش به ناحق براي داخل فرستادن مريضي را كرد فوري و فوتي امتثال امر كرده و لرزش دستانش را از طريق سيم تلفن به خانم دكتر منتقل كند وال فردا بايد در منزل سماق بمكد منشي دكتر هربار كه وارد اطاق دكتر ميشود بايد درب را بزند تا حواس دكتر پرت شود و نداند چه سوالاتي را از بيمار كه بابت اين سوالات پول داده پرسيده است اكثر منشي هاي خانم چون خيلي خانومند پول زير ميزي مخصوصا از بيماران بخت برگشته شهرستاني نميگيرند درحاليكه نوع ديگر منشيها كه از جماعت ذكورند براي اين كار حساب ويژه اي باز كرده اند و به قول راوي درامدشان از دكتر هم بالاتر است بعضي از اين منشيان خود را در اطاقي از كابينت محسور كرده اند تا اگر مريض مابه التفاوت اقامت يك شب هتل را به همراه ويزيت دكتر پرداخت ساير بيماران نبينند منشيي را ميشناسم كه براي اخذ زيرميزي اطاق را ترك ميكند ودر راهرو وجه مربوطه را از مريض ميگيرد ميتوان وجه اضافي را لاي دفترچه هم پرداخت كرد اين وجه اضافي چه قدرت شگرفي دارد يكمرتبه نوبت ادم را از پنجاه به دو ميرساند و من خودم بارها اين صعود را شاهد و هاج و واج مانده ام منشيها بر دو نوعند خوش اخلاق و بداخلاق نوع دوم ابروي دكتر راهم ميبرند منشيهاي بد اخلاق هم با اخذ وجه مثل موم نرم ميشوند يك نوع تقسيم بندي ديگر هم در بين جماعت منشيها وجود دارد منشيهايي كه نوبت تلفنيشان با نوبت حضوريشان تومني هفت صنار توفير دارد با تلفن كه نميتوان مبلغ كذايي را داد ديروز براي اجام كاري به مطب يكي از پزشكان كه تخصصش درمان افسردگي بيماران است رفته بودم منشي نوحه گذاشته بود و از شنيدن ان لذت هم ميبرد در حاليكه حداقل دو سه هفته از عاشورا تاسوعا گذشته و يكي دوهفته هم به اربعين مانده است اصلا ملاحظه افسردگي مراجعين را نميكرد ودر حال و هواي خودش بود .

یکشنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۸

فخر فروشي

از قديم فخرفروشي مذموم و نكوهيده بوده و پيشينيان ما در اين خصوص بسيار اشارات نكويي داشته اند و تواضع و فروتني را بسيار سفارش كرده اند از جمله افتادگي اموز اگر طالب فيضي هرگز نخورد اب زميني كه بلند است و ابيات و عباراتي از اين قبيل فراوان است براي انتخاب هيئتي من را هم دعوت كرده بودند يكي از كارهاي اساسي كه ميبايست در اجراي ان امر خطير اجراشود بحث امار وسرشماري بود در سالن اجتماعات دور ان ميز مستطيلي شكل نشستيم بعد از اينكه اكثر مدعوين امدند ارشد جلسه كه براي اينكه همه پيش پايش بلند شوند هميشه ديرتر از همه و اخرين نفر بود كه مي امد و چه رسم غلطيست كه ميزبان بعد از مهمانان بيايد امد و سرجايش نشست صحبتها شروع شد كارهايي كه ميبايست به سامان برسد مطرعح شد چند نفري گفتند مقوله اماري قضيه فقط و فقط در صلاحيت اقاي س... است كه دفعات قبل هم شركت و حضور داشته است مقام ارشد گفت ما از ايشان هم دعوت كرده ايم نميدانم چراتشريف نياورده اند من و يكي از حضار كه از پيشكسوتان ورزش شهر واز معتمدين بود ماموريت گرفتيم كه براي دعوت ايشان به جلسه به محل اشتغالشان برويم ايشان مدتي بود بازنشسته شده بودند ولي بعد از ظهرها در جايي كاري گرفته بودند به انجارفتيم ايشان را پيداكرده و بعد از كلي التماس و خواهش و تمنا راضي شد تشريف بياورند و اوردند با كلي فخر و افاده و پز و ناز مقام ارشد كلي از مهارتهاي ايشان تعريف كردند كه انصافا هم ادم پخته و ماهري بود راي گيري بعمل امد راي نياوردند !

در اوج بيخيالي

الا دختر كه بابايت گدايه
چشاي نرگست كار كجايه
چكار داري كه بابايم گدايه
چشاي نرگسم كار خدايه

شنبه، بهمن ۰۳، ۱۳۸۸

فرعون

نام من ،نویسنده این کتا ب سینوهه است و من این کتاب ر ا برای مدح خدایان نمی نویسم زیرا از خدایان خسته شده ا م .من این کتاب را برای مدح فراعنه نمی نویسم زیرا از فراعنه هم به تنگ آمده ا م .من این کتاب را فقط برای خودم می نویسم بدون اینکه در انتظار پاداش باشم یا اینکه بخواهم نام خود را در جهان باقی بگذارم.آن قدر در زندگی از فرعون ها و مردم زجر کشیده ام که از همه چیز حتی امیدواری تحصیل نام جاوید،سیرم.من این کتاب را فقط برای این مینویسم که خود را راضی کنم و تصورمینمایم که یگانه نویسنده باشم که بدون هیچ منظورمادی و معنوی کتابی می نویس م .هرچه تا امروز نوشته شد ه ، یا برای این بوده که به خدایان خوش ا مد بگویند یا برای این که انسان را راضی کنند.
من فرعونها را جزو انسان می دانم زیرا آنها با ما فرقی ندارند ومن این موضوع را از روی ایمان می گویم.

اين مقدمه كتاب سينوهه است كه مرحوم ذبح ا...منصوري انرا ترجمه كرده است كتاب ارزشمنديست كه اكثر كتابفروشيهاي معتبر انرا دارند و از كتابهايي است كه بايد خواند

پيروزي صدا و سيما

براي انتخاب يكي از هيئتهاي مربوط به يكي از انتخاباتها دعوت شده بودم در سالن اجتماعات كه بزرگ بود و دور ميز بزرگ وسط ان افراد مختلفي از طبقات و مقامهاي شهر اعم از فرهنگيان تجار بازاريان كارمندان معتمدين و خلاصه از هر قشر و طبقه اي كه نشسته بودند خانم خوش صدا و سيما هم شرف حضور داشت كه اشعار نغز حافظ و سعدي را تداعي ميكرد و از بابتي هم با اين بزرگان انس و الفتي هم داشت مقام ارشد وارد سالن شد قرار شد ده نفر از ميان اين جمع افزون از پنجاه انتخاب شوند مقرر شد كه كانديداها خودرا معرفي كنند در اين جمع كه من تقريبا همه را از سالياني دور ميشناختم و بيشترشان سابقه طولاني در برگزاري و مديريت انتخاباتها داشتند عده اي كانديداشدند ولي ان خوش صدا و سيما كانديد نشد فغان از جمع برامد كه واويلاست مگر ميشود اين برنامه بدون وجود ذي وجود ان پريچهره به سامان برسد ناگزير مقام ارشد واسطه شد و نام ايشان هم در ليست كانديداها قرار گرفت من باتوجه به شناختي كه از سابقه و تجربه و خوشنامي عده اي داشتم گمان نميكردم اين كانديداي اخير موفق به انتخاب شدن شود و اندكي هم دلم سوخت كه اگر انتخاب نشود به اش برخواهد خورد . در هر صورت راي گيري باورقه به عمل امد بعد از پايان راي گيري شمارش راي ها مشخص كرد كه ان خوش صداو خوش سيما گوي سبقت را از سايرين ربوده و حتي از يكي از افراد كه استاد ساليان دور همه ما بود جلو زده با تعجب نگاهي به جمع و از جمله به ان خوش سيما كردم البته تعجبم بيمورد بود سيما و صوت دلنشينش ميبايست برنده اول شود و شد

آرزو

ارزوهاي دست نيافتني
كاش همه چشم بودم عظمت تورا ميديدم
كاش همه قلب بودم برايت ميتپيدم
كاش همه گوش بودم قلب بزرگت را ميشنيدم
كاش همه مغز بودم عظمت وجودت را ادراك ميكردم
كاش همه نفس بودم عطر بركتت را ميبوييدم

چهارشنبه، دی ۳۰، ۱۳۸۸

دلم ميسوزد

دلم ميسوزد
براي فهم و شعور كسي كه سوار ماشين اخرين سيستم ميشود ولي اشغال داخل ماشينش را در خيابان مي اندازد
براي كسي كه با تلفن همراه كه عين گفته ادم را منتقل ميكند ولي خودش عين مطلب را نميگويد و دروغ ميگويد
براي كسي كه در پلاكاردي بر سر درب بيمارستاني كه بايد براي همه انسانها بدور از هر قوم و قبيله و منش و ايين وفكر و عقيده سلامتي ارزو و تلاش كند مينويسد مرگ بر ........
براي كسي كه اينده پيري خود را با بدرفتاري با پيران در حضور جوانان تباه ميكند
براي كسي كه مادرش را كه تك است و مانند ندارد ميفروشد به زنش كه ميتواند تك نباشد
براي كسي كه رئيس است وبرمرئوسان ظلم ميكند ودر فكر اينده مرئوس شدن نيست .

سه‌شنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۸

اصطلاحات هماتولوژي

.دستگاه خوني كه يك بافت همبند سست استBone marrow. منشاء سلولهای خون درمغزاستخوان استErythrocytesگلبولهاي قرمز -تمام گلبولهاي قرمز موجود در خوناز ویژگی های مهم این سلول ها عدم وجود هسته در آنهاست.گلبولهای قرمز ۵۰% - 40 % حجم خون را اشغال می کنندRBC.Red blood cells.سلولهاي قرمز خونRed Blood Cell Count (RBC). شمارش گلبولهای قرمز خونRETICULOCYTE. رتیکولوسیت:گلبول قرمزنابالغ بدون هسته ولی دارای ریبوزومهای زیادی است 8 تا12 ميلي ميكرون – گرد نيم تا 5/1 درصد اريتروسيتها را شامل ميگرددHemoglobulin.پروتئين گرد خونMorphology.شكل شناسيGranulocyte.سلولهايي كه داراي گرانولهاي مخصوص در سيتوپلاسم خود ميباشند مانند نوتروفيلها- بازوفيلها و ائوزينوفيلهاگرانولوسیت ها: در داخل سیتو پلاسم این نوع گلبول های سفید دانه وجود داردنوتروفیلها Neutrophils - ائوزینوفیل ها Eosinophils - بازوفیل ها Basophils درگروه گرانولوسیت ها قرار دارندآ گرانولوسیت ها : در سیتوپلاسم این نوع گلبول های سفید دانه وجود ندارند. مثل : لنفوسیت ها ومونوسیت هاSpherocyte.سلولهاي گرد-گلبول قرمز كروي شكلي كه پر از هموگلوبين است ووسط ان مطابق معمول كمرنگ نيست وتيره تر از گلبولهاي قرمز معمولي است در حالت معمولي ديده نميشودANISOCYTOSIS .وجود گلبولهاي قرمز كوچك و بزرگ غير عادي در خون – نابرابري اندازه هاي گلبولهاي قرمز كمتر از ده درصد اريترسيتهاي خون عاديNormochromia.گلبولهاي قرمز طبيعيMicrocytic.گلبولهاي قرمز كوچكت با اندازه كمتر از 6 ميلي ميكرون و به تعداد كمتر از ده درصد در خون نرمال ديده ميشوند رMacrocytic.گلبولهاي قرمز بزرگتر با اندازه 9تا12 ميلي ميكرون كمتر از ده درصد در خون نرمال ديده ميشوندHypochromia.گلبولهاي قرمز كمرنگترHematopoiesis.خونسازيErythropoietin.هورمون سازنده گلبولهاي قرمزPAPPENHEIMER BODIES.اجسام پاپنهايمر رسوب ذرات اهن در گلبولهاي قرمز اين اجسام اغلب اوقات پس از رنگ اميزي با رنگ رايت بشكل دانه هاي ارغواني ظاهر ميشوند Leukocytes.سلولهاي سفيد.تمام گلبولهاي سفيد موجود در خونگلبولهای سفید کار دفاع در برابر میکروب ها, قارچ ها, ویروس ها وانگل ها را عهده دارند گلبولهای سفید به دو گروه عمده تقسیم می شوند.۱- گرانولوسیت ها -2آ گرانولوسیت ها مبنای این تقسیم بندی بر اساس وجود یا عدم وجود دانه (گرانول) در سیتوپلاسم گلبولهای سفید استوار است.WBC.white blood cells.سلولهاي سفيد خونWBC Neubauer counting chamber. منطقه شمارش گویچه های سفید در لام نئوبارBlood sample. گیری از ورید در آزمایشگاه تشخیص طبیخونGranulocyte.گلبولهاي سفيد دانه دارNon granulocyte.گلبولهاي سفيد بدون دانهDrumstick. زایده چوب طبلی شکلToxic granulation. گرانول های توکسیکPELGER-HUET . ناهنجاری پلگر هیوتSmudge cell. Basket cell. سلول سبدی شکل. در اثر ماندن خون در اي دي تي ا مورفولوژي لكوسيت شروع به تغيير ميكند واكوئل سيتوپلاسمي در منوسيت و نوتروفيل ظاهر ميشود در نهايت از دست رفتن سيتوپلاسم و هسته بيشكل تنها بقاياي سلول است كه اسماج سل نام داردNeutrophil.گلبولهاي سفيدي كه در رنگ اميزي علاقه اي به رنگ ندارند و خنثي هستند نوتروفيل نوعی گلبول سفید است . كه یک هسته چند لوبه دارد بطوریکه لوب ها توسط یک رشته کروماتین بهم وصل می شوند نوتروفیلها توانائی بیگانه خواری دارند. سیتوپلاسم این سلول دارای گرانول های بسیار ظریف صورتی کم رنگ می باشد نوتروفیلها در عفونت های حاد مانند آپاندیسیت حاد درخون افزایش می یابندBasophil.گلبولهاي سفيدي كه در رنگ اميزي علاقه به رنگ بازي كه ابي است دارندبازوفيل نوعی گلبول سفید است كه دارای هسته لبوله است داخل سیتوپلاسم سلول پر از دانه های آبی متمایل به سیاه که دانه ها حتی روی هسته را می پوشاند. کمترین درصد گلبولهای سفید را در یک گسترس خونی را دارا می باشند . بازوفیل ها دارای دانه های درشت آبی تیره در سیتوپلاسم خود هستند این دانه ها حاوی ماده هیستامین هستند. که نقش مهمی در واکنشهای آ لرژیک دارند.آزاد شدن ماده شیمیایی هیستامین در خون باعث ایجاد حساسیت وعوارض آن ازجمله التهاب و مخصوصا کهیر در پوست می گرددBASOPHILIC (EARLY) NORMOBLASTS BASOPHILIC STIPPLING .دانه هاي ابي عبارت است از اريتروسيتي كه در ان دانه هاي ابي بصورت پراكنده وجود دارد اين حالت بطور عادي در گلبولهاي قرمز گاو و گوسفند ديده ميشود .CABOT'S RINGS.حلقه هاي كابوت رشته هاي نخي شكل و ارغواني رنگي به شكل حلقه در گلبول قرمزCRENATED RED BLOOD CELLSسلولهاي قرمز خون كنگره دار – كرينيتيد يعني كنگرهELLIPTOCYTES (OVALOCYTES).Leptocyte.لپتوسيت گلبولهاي قرمز نازك كه حجم ان نسبت به قطرش كاسته شده و اغلب ان را در اشكال غيرطبيعي اريتروسيتها نام ميبرند بصورت كلاه لبه دار مكزيكي ديده ميشوند ERYTHROBLASTS IN THE BLOODHOWELL-JOLLY BODIES . اجسام هاول جولي اجسامي گرد و پررنگ در اريتروسيتها ديده ميشوند كه گمان ميكنند از بقاياي هسته ميباشندPROERYTHROBLASTSپرواريتر.بلاست پيش ساز اريتروبلاست Eosinophil. نوعی گلبول سفید است دارای هسته دولبه, داخل سیتوپلاسم سلول دانه های نارنجی دیده می شود ائوزينوفيل گلبولهاي سفيدي است كه در رنگ اميزي علاقه به رنگ ائوزين كه قرمزاست دارند تعداد ائوزینوفیل ها دربیماری حساسیتی وعفونت های انگلی درخون افزایش می یابدLymphocytes. نوعی گلبول سفید است .باهسته یک پارچه ,هسته90 درصد حجم سلول را اشغال کرده استگلبولهاي سفيدي كه به تعداد زيادي در بافتهاي لنفاوي وجود دارند لنفوسیت ها : دارای هسته یک پارچه بزرگ و گرد با کروماتین فشرده هستند . سیتوپلاسم لنفوسیت ها آبی روشن وبدون گرانول است. لنفوسیت ها اولین سد دفاعی در برابر عوامل نفوذی به بدن از جمله باکتری ها ویروس ها قارچ ها محسوب می شوند. لنفوسیتها در عقده های لنفاوی و در مغز استخوان بوجود می آیند. لنفوسیت ها به دو گروه عمده تقسیم می شوند .1 - لنفوسیت های B که ازسلولهای سازنده خود در مغز استخوان مشتق می شوند . ودرتولید آنتی بادی نقش دارند. 2 - لنفوسیت های T : لنفوسیت های وابسته به غده تیموس* هستند . لنفوسیت هایی که در این غده تکامل یافته به سلول های تخصص یافته به نام لنفوسیت Tتبدیل میشوند. لنفوسیت های T در ایمنی یاخته ای مانند آلرژی د یر رس , مقاومت در برابر عفونت های مختلف پس زدگی بافتها (رد پیوند ) وازبین بردن یاخته های سرطانی رل مهمی را ایفا می کند. جای*غده تیموس : این غده در بالای قفسه سینه در جلوی نای در ( زیر ) پشت استخوان جناغ سینه قرار دارد.Monocytes.گلبولهاي سفيدي كه داراي منو يعني يك هسته ميباشندنوعی گلبول سفید است,هسته سلول بزرگ , کلیوی شکل , یا لوبیائی شکل است. کروماتین هسته ظریف است مونوسیت ها : بزرگترین گلبول سفید در جریان خون استهسته این سلولها کلیوی شکل یا نعل اسبی ویا به شکل مغزاست , دارای شبکه کروماتین ظریف واسفنجی شکل است .سیتوپلاسم مونوسیت ها شبیه به شیشه مات به رنگ خاکستری دارای گرانول های ریز فلفلی است. سیتوپلاسم ممکن است حاوی واکوئل باشدMORPHOLOGY. مرفولوژی بمعنای شکل شناسی است, مطالعه روی شکل سلول های خون بر مبنای مقایسه با شکل طبیعی سلول های خون که طرح نرمال آنها درذهن مااز قبل نقش بسته استThrombocytes.ترومبوسيتها كه همان سلولهاي انعقادي يا ترومبوي خون ميباشند كه در انعقاد خون موثرندPlatelet.صفحه كوچك يا پلاكت از سلولهاي انعقادي است-در فرایند انعقاد خون نقش مهمی دارند ترومبوسیتها يا پلاکتها از تقسیم سیتوپلاسم *مگاکاریوسیت درمغز استخوان حاصل می شوند. اندازه پلاکتها4-1میکرون قطر دارند. تعداد نرمال پلاکتها حدود300000 -150000هزار عدد در میلی متر مکعب خون است. طول عمر پلاکتها 10-7 روز می باشد.Plasma.يك مايع كهربايي رنگ كه عناصر خوني در ان معلق استAlbumin.پروتئيني كه با حرارت دادن مثل سفيده تخم مرغ لخته سفيد البومين ميسازدGlobulin.پروتئيني كه در هنگام محلول بودن كروي يا گلبول ميباشدFibrinogen.پروتئيني كه در جريان لخته شدن خون توليد رشته هاي فيبرين ميكندProthrombin.پروتئيني كه قبل از ترومبين ميباشد ودر جريان لخته شدن يا ترومبو به ترومبين تبديل ميشودHemostasis.توقف خونSerum.بعد از انعقاد خون مايعي زرد كمرنگ كه برروي لخته باقي ميماندBlood group.گروه خونTransfusion.تزريق خونRecipient. افراد گيرنده خون در انسان -Donor .افراد دهنده خون در انسانA-B-C-FV-J-L-M-N-S-Z-RS.گروه هاي خوني گاوA-B-C-D-M-RO-XZ.گروه هاي خوني گوسفندA-C-D-K-P-Q-T-U.گروه هاي خوني اسبAnisocytose.انيزوسيتوز . تغييرات غير طبيعي در اندازه گلبولهاي قرمزAzurophil.ازوروفيل. دانه هاي ريز خشن و صورتي رنگي كه در لنفوسيتها ديده ميشوندBasophilia.بازوفيلي. حالتي كه در ان تعداد بازوفيلها افزايش مي يابدWhite Blood Cell Count (WBC). شمارش گلبولهای سفید خونperipheral blood. خون محیطیHCT Hematocrit. حجم گویچه های قرمز متراکم خون به در صد ،به بیان دیگر مقدار درصد حجمی که گویچه های قرمزپس از سانتر یفیوژ کردن خون اشغال می کنند را هماتوکریت گویندANEMIA. کاهش شمارش گلبول های قرمز‚کاهش هماتوکریت‚ کاهش هموگلوبین را آنمی گویندDIFF( Differential White Cell Count).. شمارش افتراقی گلبولهای سفید خون در یک گسترش خوني رنگ اميزي شدهرنگ آمیزی شده ومطالعه یکصد گلبول سفید خون و گزارش هرنوع به در صد را دیف گويندComplete blood count(CBC). مهمترین ومعمول ترین آزمایش در آزمایشگاه خون شناسی است شمارش تمام سلول های خون شامل شمارش گویچه های سفید ، شمارش گویچه های قرمز، شمارش پلاکتها، .بعلاوه تعيين درصد گويچه هاي سفيد يا ديف و تعیین هماتوکریت وهموگلوبین ومشخص نمودن ایندکس های خونی و… می باشدETHYLENE DIAMINE TETRA ACETIC ACID. ماده ضد انعقاد (اتیلن دی آمین تترا استیک اسید) ماده ضدانعقادی انتخابی جهت خون شناسی است.LANCET.يك وسيله نوك تيز استريل جهت سوراخ نمودن پوست نوك انگشت يا پاشنه پا در كودكان جهت خونگيري به مقداركم استTOURNIQUET.تورنيكت يا گارو عبارت است از 25 سانتيمتر لوله لاستيكي با ضخامت مشخص مجهز به گيره است بستن گارو روي بازو باعث مسدود شدن موقتي وريدها در نتيجه خون در پايين گارو تجمع ميكند و باعث تورم وريدها كه موجب اساني خون گيري از وريد ميشودGiemsa stine. رنگ گیمسا حاوی دو رنگینه است .1- رنگینه قلیائی 2- رنگینه اسیدیµ ( MICRON. میکرون واحداندازه گیری میکروسکوپیک است , یک میکرون معادل یک هزارم میلی متر استACANTHOCYTE. گلبولهاي قرمزي كه داراي برامدگي هاي خارمانند بر روي لبه خارجي خود هستنددر بيماريهاي كبدي ديده ميشوند.. MAKING THE SMEAR.Ovalocytes.گلبولهاي قرمز بيضي يا لوزي شكل Rouleau .رولو حالتي را گويند كه گلبولهاي قرمز شبيهه سكه طوري روي يكديگر قرار بگيرند كه تشكيل يك لوله استوانه اي را بدهند رولو در اسب و گربه شديد در سگ خفيف ودر نشخواركنندگان نادر است افزايش فيبرينوژن يا گلبولينهاي پلاسما منجر به رولو ميشودANULOCYTES. سلولهاي خون حلقوي كمتر از 5درصد اريتروسيتهاي خون را شامل ميشوندPOIKILOCYTOSIS وجود گلبولهاي قرمز غير طبيعي از نظر شكل در خون Blood Dyscrasia. حالت غير طبيعي خون‍‍Crenation. مضرس شدن حالتي است كه در اثر چروك خوردن سلولها در محلولهاي هيپرتونيك ايجاد ميشود و كناره هاي سلول مضرس گرديده و نقطه هاي سوزني شكل در مي ايد .Dohle bodies. اجسام دال اجسامي هستند به اندازه يك تا دو ميكرون گرد يا بيضي به رنگ ابي خاكستري كه در سيتوپلاسم نوتروفيلها در عفونتهاي شديد ديده ميشوند اين اجسام در گربه بيشتر ديده ميشودEosinophilia .ائوزينوفيلي يا زياد شدن تعداد ائوزينوفيلها در خون سطحيErythrocytopenia.اريتروسيتوپني يا كاهش تعداد اريتروسيتها در خونErythrocytosis .اريتروسيتوزيس يا افزايش گويچه هاي قرمز– وجود تعداد زيادتري اريتروسيت بالغ توام با افزايش حجم كلي خونErythropoiesis .ارتروپويز يا جريان وروند توليد گلبولهاي قرمزGranulocytosis.گرانولوسيتوز يا وجود تعداد زيادي گرانولوسيت در خونHemocytometer.هموسيتومتر لام مخصوصي كه براي شمارش گلبولها بكار ميرودHemoglobinemia.هموگلوبينميا حالتي است كه هموگلوبين گلبولهاي قرمز از انها خارج شده ودر پلاسما حل شده استHemolysis.هموليز يا خراب شدن گلبولهاي قرمز بدليل حل يا ليزه شدنHyperchromatic – hyperchromasia.هيپركروماتيك يا هيپركرومازي- سلولهايي از سري اريتروسيتها ميباشند كه به نظر ميرسد رنگ هموگلوبين بيشتري بخود گرفته اند اين حالت هيچگاه بعلت غلظت بيشتر هموگلوبين در خون نبوده بلكه بيشتر به دليل ان است كه بر ضخامت گلبول افزوده شده استHypochromasia-hypochromatic.هيپوكروماتيك يا هيپوكرومازي- گلبولهاي قرمزي هستندكه نقصان بارزي در رنگ هموگلوبين انها چه بصورت رنگ شده ويا رنگ نشده مشهود است .Leukemia.لوسمي ازدياد مرضي لكوسيتهاي خونLeukocytosis.لكوسيتوز يا ازدياد تعداد لكوسيتها در جريان خون بيش از حد تغييرات طبيعيLeukopenia.لكوپني-كاهش تعداد لكوسيتها در جريان خون بيش از حد تغييرات طبيعيMacrocyte.ماكروسيت اريتروسيتي است كه قطر ان بيش از ميزان طبيعي استMacrocytic.ماكروسيتي بيان وضعيت گلبول قرمز خوني است كه حد متوسط حجم سلول بيش از حدود تغييرات طبيعي استMicrocyte.ميكروسيت اريتروسيتي است كه قطر ان كمتر از حد تغييرات طبيعي استNeutropenia.نتروپني كاهش لكوسيتهاي نتروفيل در خونNeutrophilia.ازدياد تعداد كلي نتروفيلها در خونNormocyte.نورموسيت يا اريتروسيتي با قطر طبيعي 6 تا9 ميلي ميكرون گرد صورتي تا خاكستري بيش از نود درصد در خون نرمال را شامل ميشودOligemia.حالتي كه مقدار كلي خون كاهش يافته باشدPoikylocyte.پويي كيلوسيتوزيا گلبول قرمزي با شكل غير طبيعيPolycythemia.پلي سيتمي يا حالتي از خون كه بوسيله افزايش تعداد اريتروسيتها مشخص ميگرددTarget cell.تارگت سل گلبول قرمزي كه در مركز ان ناحيه پررنگي موجود ودر اطراف اين ناحيه هاله كمرنگي انرا احاطه كرده و مجددا در اطراف اين هاله كمرنگ در محيط سلول منطقه پررنگي مشاهده ميشود شكل اين سلول را به مناسبت شباهتش با هدف تارگت سل گويندتا رگت سل يا کادوسیت Target Cellsهموگلوبين در مرکز وحاشيه سلول هاي تارگت تجمع مي يابد. لذا گويچه هاي قرمزشبيه سيبل يا هدف در مي آيند در بيماري هاي انسداد مجاري کبد- در فقر شديد آهن - در تالاسمي - هموگلوبينو پاتي های S و C شاهد افزايش سلول هاي تارکت در خون محيطي هستيمAnemia.كاهش مقدار هموگلوبين – pvc-وتعداد گلبولهاي قرمزHeinz bodies.اجسام هينز ساختمانهاي براق و شفافي هستند كه در گلبولهاي قرمز ودر نتيجه تاثير بعضي مواد شيميايي يا دارويي توليد ميشوند اين اجسام بيشتر در گلبولهاي قرمز اسب پس از تجويز فنوتيازين كه ضد كرم است ديده ميشوندHypersegmentation . هيپرسيگمانتاسيون ازدياد لبهاي هسته كه در گلبولهاي سفيد ديده ميشود و عوامل متعددي از قبيل سن – عكس العمل در مقابل داروها مانند كورتيكواستروئيدها و كمبود ب12 در توليد اين حالت موثر استDrepanocytes. گلبولهاي قرمز داسي يا هلالي يكي از انتهاهاي انها به نقطه اي ختم ميشود .Eliptocytes. گلبولهاي قرمز به شكل سيگاربرگSchistocytes. قطعات گلبول قرمز كه در سوختگي شديد ديده ميشودCrescent bodies.اجسام كمرنگ ميباشند كه كمتر رنگ گرفته اند و بشكل يكچهارم ماه هستند اين اجسام احتمالا گلبولهاي قرمز پاره شده هستندChilomicron.كايلوميكرون يا ذرات امولسيفيه چربي در خونLipemia.ليپيمي يا وجود چربي در خون و بيشتر در سگ بعد از تغذيه با غذاهاي چرب ديده ميشودPancytopenia.پان سيتوپني كاهش كليه اجزائ خون مشتمل بر گلبولهاي قرمز و سفيد و پلاكتهاErythron.مجموعه گلبولهاي قرمز خون و بافتهاي خونساز در مغز استخوانErythro .پيشوندي است به معناي قرمزErythroclasis .اريتروكلازي يا قطعه قطعه شدن گلبولهاي قرمزLACRYMOCYTES گلبول قرمز قطره اشكيگلبولهاي قرمز شبيه راكت بصورت كاذب در كناره ها يا قسمت نازك گستره ديده ميشودBurcell .بورسل يا گلبولهاي قرمزي كه برامدگي نقطه مانند روي سطح خارجي دارندSTOMATOCYTESBASOPHILIC (EARLY) NORMOBLASTS 13 تا 18 ميلي ميكرون اندازه دارد .شكل گرد گاهي با شكل نامنظم – رنگ ابي تيره بدون گرانول – داراي هسته گردBASOPHILIC STIPPLINGPYCNOTIC (LATE) NORMOBLASTS 8تا12 ميلي ميكرون اندازه دارد شكل گرد گاهي نامنظم دارد MEGALOCYTES گلبول قرمز بزرگتر از طبيعي و غير عادي با قطر 12 تا 25 ميكرون 2 درصد اريتروسيتها را شامل ميشودمگاکاریوسیت Megakaryocyte بزرگترین سلول در مغز استخوان-, که ازتجزیه آن پلاکتها ایجاد می شوند گلبول قرمز داسي شكل sickle cellPOLYCHROMATIC (INTERMEDIATE) NORMOBLASTS گلبول قرمز چند رنگيERYTHROBLASTS IN THE BLOODاريتروبلاست گلبول قرمز هسته دار كه در مغز استخوان وجود دارد و مولد گلبول قرمز معمولي خون محيطي استدودمان گلبولهاي خونblood cell lineage توليدوساخته شدن سلولهاي خوني را هموپوئيزيس hemopoiesisمينامند.در جنين و قبل از تولد خونسازي ابتدادر كبد و طحال و سپس در تيموس و غددلنفاوي و مغز استخوان قرمز انجام ميشود در دوهفته اول زندگي جنيني گلبولهاي قرمز اوليه تشكيل ميشوند در دوماهگي گرانولوسيتها و مگاكاريوسيتها ظاهر ميشوند در ماه چهارم لنفوسيتها ودر ماه پنجم منوسيتها توليد ميشوند .بعد از تولد توليد اغلب گلبولها محدود به مغز قرمز استخوان ميشود در جواني مغز استخوان خونساز يعني مغز قرمز در استخوان پهن جمجمه جناغ دنده ها مهره ها و لگن vertebrae, ribs, hips, skull and sternum. ونيز در استخوانهاي طويل بازوها و ساقهاقرار دارد اما مقداري سلولهاي سفيد خوني در بافتهاي لنفاوي توليد ميشوندهمه تيپهاي عناصر تشكيل دهنده خون از يك نوع سلول واحد بنام stem cell سرچشمه ميگيرند كه شامل pleuripotential cells or hemocytoblasts ميباشند .از زمان تولد تا 5سالگي مغز استخوان در تمام استخوانها فعاليت دارد و سلولهاي خوني را توليد ميكند از 5سالگي تا 18 سالگي مغز استخوان خونساز در استخوانهاي پهن و طويل است از 18 سالگي به بعد مغز استخوان خونساز فقط در استخوانهاي پهن استمغز استخوانماده نرم قرمز یا زرد رنگی است که مجرای میانی استخوان یا حفره‌های بافت اسفنجی را پر می‌کند. مغز استخوان از بافت پیوندی است که در آن سلولهای چربی فراوان و سلولهای پیوندی و تارهای پیوندی و مویرگها و سلولهایی بنام میلوگونی وجود دارد. میلوگونیها مولد گلبولهای قرمز و گلبولهای سفید هستنددر اسکلت سه نوع استخوان ، پهن و کوتاه و دراز وجود دارد.مغز استخوان بافت نرم و پرعروقی است که بر روی آن سلولهای مختلف خونی ، خونساز و چربی قرار دارد. مغز استخوان حفره مرکزی استخوانها را پر می‌کند. مغز استخوان به دو صورت مغز قرمز و مغز زرد دیده می‌شود که اولی عمدتا از سلولهای خونساز تشکیل شده و بافت میلوئید نیز خوانده می‌شود و دومی عمدتا حاوی سلولهای چربی است.در مرحله جنینی و پس از تولد تا مرحله بلوغ همه استخوانها حاوی مغز قرمز می‌باشند ولی در بزرگسالان مغز قرمز محدود به مهره‌ها ، استخوانهای جناغ ، دنده‌ها و استخوانهای جمجمه می‌باشد و در بقیه جاها با مغز زرد جایگزین می‌شود. اصولا تمام مغز استخوانهای بدن تا دوران بلوغ خونسازی می‌کنند اما مغز استخوان دراز بعد از سن بیست سالگی به بافت چربی تبدیل شده و دیگر عمل خونسازی را انجام نمی‌دهد. از این پس فقط مغز استخوانهایی نظیر مهره‌ها ، جناغ سینه ، دنده‌ها عمل خونسازی را انجام می‌دهند. به تدریج که سن زیاد می‌شود قدرت سازندگی مغز استخوان نیز کاهش می‌یابد و در سنین پیری کم خونی مختصری نمایان می‌گردد. مغز استخوان در واقع جزء دستگاههای خون ساز بدن محسوب می‌شود.در بزرگسالان اندام خونساز مغز استخوان است اما در جنین کبد نیز به این کار اشتغال دارد. در چند هفته اول زندگی جنین گلبولهای سرخ در کیسه زرده ساخته می‌شوند و در اواسط آبستنی عضو اصلی سازنده گویچه سرخ کبد است. در عین حال تعداد قابل ملاحظه‌ای گلبول قرمز نیز توسط طحال و غدد لنفاوی ساخته می‌شود. در ماههای آخر آبستنی و پس از تولد گلبولهای قرمز اساسا بوسیله مغز استخوان ساخته می‌شود.سلولهای مغز استخواندر مغز استخوان سلولهایی به نام سلولهای ریشه‌ای چند ظرفیتی وجود دارد که دو نوع سلول از آنها جدا می‌شود.· سلولهای رده لنفوئیدی که لنفوسیتهای نوع B و T را می‌سازند.· سلولهای رده میلوئیدی که این سلولها در مسیر تکاملی خود تبدیل به چندین نوع سلول می‌شوند. این سلولها از آن جهت که در محیط کشت قادر به تشکیل کلنی هستند به نام واحدهای کلنی ساز (CFU) شناخته می‌شوند این سلولها عبارتند از:1. سلولهای کلنی ساز که رده مگاکاریوسیتی را می‌سازند و در نهایت پلاکتها را بوجود می‌آورند.2. سلولهای کلنی ساز که رده‌های گرانولوسیت و مونوسیت را می‌سازند.3. سلولهای کلنی ساز که رده ائوزینوفیلی را می‌سازند.4. واحد کلنی ساز سازنده رده بازوفیلی.5. واحد کلنی ساز که رده اریتروئیدی را می‌سازند. این سلولها در نهایت گلبولهای قرمز را بوجود می‌آورند.دودمان گلبول قرمزگویچه‌های سرخ از سلولهای اولیه‌ای به نام پرواریتروپلاست بوجود می‌آیند.واحد کلنی ساز رده اریتروئیدی طی سپری شدن مراحلی که نامعلوم است و در اثر عاملهای رشد مختلف به پرونورمربلاست تبدیل می‌شود که اندازه بزرگ و هسته بزرگ دارد.این سلول سپس به مزومربلاست بازوفیلی که اندازه و هسته کوچکتری دارد تبدیل می‌شود. ساخته شدن هموگلوبین در این سلولها شروع می‌شوداین سلولها به نورموبلاستهای پلی کروماتوفیلیک که نسبت به نورموبلاستهای بازوفیلی اندازه کوچکتر و هسته کوچکتری دارند تبدیل می‌شوند.هسته در این سلولها چروکیده شده ولی ساخته شدنه هموگلوبین ادامه می‌یابد و سیتوپلاسم دچار چند رنگی است. چند رنگی به علت اختلاط رنگ بازوفیل و هموگلوبین است و اصطلاح پلی کروماتوفیلی از همین جا ناشی می‌شود. سلولهای فوق به نورموبلاستها تبدیل می‌شوند و سرانجام پس از اینکه سیتوپلاسم سلولهای نورموبلاست از هموگلوبین اشباع شد هسته را از دست داده و به سلولهای رتیکولوسیت تبدیل می‌شوند. رتیکولوسیتها دارای منظره مشبک هستند و به همین دلیل رتیکولوسیت نامیده می‌شوند.رتیکولوسیتها که واجد عمل هموگلوبین سازی هستند بزرگتر از اریتروسیتها بوده و دیاپدز از دیواره مویرگها عبور می‌کنند و وارد جریان خون می‌شوند. رتیکولوسیتها سپس تبدیل به اریتروسیتها یا گلبولهای سرخ می‌گردند. تعداد رتیکولوسیتها در خون نشانه میزان تشکیل اریتروسیتها در مغز استخوان است. اریتروپوئز یا بلوغ گلبولهای سرخ بطور طبیعی به وجود موادی نظیر ویتامین B12 و اسید فولیک نیازمند است عوامل موثر در خونسازی نقش ویتامین B12 بیشتر از اسیوفولیک است و موسوم است به عامل خارجی خونسازی موجود در آن را در محیط خارج و از طریق غذا دریافت می‌کند و ویتامین B12 یا عامل خارجی فقط در حضور یک موکوپروتئین به نام عامل خونسازی داخلی که از غدد معدی ساخته می‌شود جذب می‌گردد. کمبود ویتامین B12 و یا عامل داخلی سبب عدم بلوغ گویچه‌ها سرخ شده و بدین ترتیب سلولهای نابالغی با عمر کوتاه گردش می‌کنندHemocytoblast= اشكال اوليه سلولهاي خونيProerytroblast=گلبول قرمز هسته دار اوليه.=polychromatic erythroblast گلبول قرمز هسته دار چند رنگي كه در مغز استخوان وجود داردErythrocytes=تمام گلبولهاي قرمز موجود در خونMyeloblast= سلولهاي تك هسته اي بدون دانه هاي سيتوپلاسمي مغز استخوان كه بعدا ميلوسيتها را بوجود مي اورند به عقيده بعضي از خونشناسان سلول بوجود اورنده اريتروبلاستها نيز هستندprogranulocyte-گلبولي از خانواده گرانولوسيتها كه داراي يك هسته بزرگ بوده و دانه هاي واضحي در سيتوپلاسم ان ديده نميشودBasophil=گلبولهاي سفيدي كه در رنگ اميزي علاقه به رنگ بازي كه ابي است دارند بازوفيل نوعی گلبول سفید است كه دارای هسته لبوله است داخل سیتوپلاسم سلول پر از دانه های آبی متمایل به سیاه که دانه ها حتی روی هسته را می پوشاند.Eosinophil نوعی گلبول سفید است دارای هسته دولبه, داخل سیتوپلاسم سلول دانه های نارنجی دیده می شود ائوزينوفيل گلبولهاي سفيدي است كه در رنگ اميزي علاقه به رنگ ائوزين كه قرمزاست دارندNeutrophilگلبولهاي سفيدي كه در رنگ اميزي علاقه اي به رنگ ندارند و خنثي هستند نوتروفيل نوعی گلبول سفید است . كه یک هسته چند لوبه دارد بطوریکه لوب ها توسط یک رشته کروماتین بهم وصل می شوند-granolocytesهر ياخته اي كه داراي دانه باشد مانند گلبولهاي سفيد نوتروفيل ائوزينوفيل و بازوفيل—leukocyteگلبول سفيد خونagranulocytes—گلبول سفيد بيدانهLymphocytes نوعی گلبول سفید است .باهسته یک پارچه ,هسته90 درصد حجم سلول را اشغال کرده است گلبولهاي سفيدي كه به تعداد زيادي در بافتهاي لنفاوي وجود دارندMonocytes=گلبولهاي سفيدي كه داراي منو يعني يك هسته ميباشندنوعی گلبول سفید است,هسته سلول بزرگ , کلیوی شکل , یا لوبیائی شکل است. کروماتین هسته ظریف است-lymphoblastسلول سازنده لنفوسيت-monoblastسلول سازنده منوسيت= megakaryoblastمگاكاريوسيت نابالغ سلول سري ترمبوسيت كه سازمان كروماتيني هسته ظريف داشته باشد--thrombocytesترومبوسيتها - پلاكتهاخواص عمومی داروهای بیحس کننده موضعی:ین داروها علاوه بر اثر وقفه ای روی جریان عصبی در اکسون های عصبی،روی سیستم عصبی مرکزی،عقده های سیستم اعصاب خودمختار ، محل اتصال عصب به عضله و فیبرهای عضلانی اثر می نماید.این دارو ها روی سیستم اعصاب مرکزی سبب تحریک شده و به دنبال آن ضعف مراکز حاصل گشته که ممکن است در اثر ضعف تنفسی مرگ به وقوع بپیوندد.محرک های بصل النخاعی در درمان این نوع ضعف تنفسی بی اثرند زیرا که مواد بیحس کننده موضعی خود محرک های مرکزی می باشند و تضعیف آنها در اثر تحریک مداوم توسط این داروها حاصل گشته و احتمالا از خستگی زیاد این مراکز منتج می شود.داروهای بیحس کننده موضعی دارای اثرات شبیه کینیدینی روی قلب می باشند.این اثرات مشابه به اثر آنها روی سلولهای عصبی یعنی از طرق تثبیت کردن پتانسیل غشاء ایجاد می شوند.آنها گاهی اوقات بدین منظور در درمان شناسی بکار می روند.انواع داروهای بیحس کننده موضعی:1.کوکائین:این ماده،قدیمی ترین ماده بیحس کننده موضعی بوده که از برگهای گیاهی بنام اریتروگزیلون کوکا در امریکای جنوبی به دست می آید.این ماده در اثر جوشاندن به مدت طولانی از بین می رود.جذب آن از غشاء های مخاطی صورت گرفته ولی از پوست سالم جذب نمی شود.پس از جذب، قسمتی از آن توسط کبد منهدم گشته و قسمتی از طریق ادرار دفع می شود.کوکائین ماده بیحس کننده موضعی موثری است که بدون تحریک اولیه سبب فلج شدن تنه های عصبی و انتهای عصب حسی می شود.این ماده سبب تقویت اثر آدرنالین شده و لذا دارای اثر قبض عروق می باشد. کوکائین سبب اتساع مردمک گشته، اما رفلکس نوری برخلاف میدریاز حاصل از آتروپین باقی می ماند.این ماده دارای اثرات خطرناکی بوده که ممکن است با مقادیر کمتر از مقدار ضروری برای ایجاد بیحسی موضعی،بروز نماید.این دارو ابتدا تحریک سیستم اعصاب مرکزی، سپس تضعیف آن، که زا مراکز بالا شروع گشته،موجب می شود.مفادیر زیاد آن سبب تشنج شده و مقادیر کم آن از طریق تحریک مرکز واگ سبب کندی عمل قلب می شود.مقادیر متوسط آن از طریق تحریک عصب سمپاتیک محیطی و مرکزی ، افزایش ضربان قلب را سبب می شود.این دارو مشمول مقرارت داروهای کنترل شده است..از آنجائیکه کوکائین برای مصرف ف ماده بسیار سمی است لذا در صورتی که جانشین ان یافت شود مصرف آن مناسبتر است.کوکائین و بوتوکائین هیچ یک بهتر است تزریق نشوند.2. پروکائین:این ماده فقط 25/0 سمیت کوکائین را دارا می باشد، در آب محلولی پایدار تولید نموده و منتهی به اعتیاد نمی گردد.لیکن دارای قدرت نفوذ ضعیف بوده و لذا برای بیحس نمودن مخاط مناسب نبوده و عمدتا به عنوان تزریقی مصرف می شود.از نظر ساختمان شیمیایی ، اغلب داروهای بیحس کننده موضعی املاح آلی بوده و به وسیله هیدرولیز شدن متابولیزه می گردند.این عمل در کبد و پلاسما صورت گرفته و احتمالا آنزیم مسئول هیدرولیز پلاسمائی ، کولین استراز پلاسمائی است.در حقیقت کولین استراز پلاسمائی ممکن است قسمت عمده متابولیسم مواد بیحس کننده موضعی خاصی را عهده دار باشد.که در دامپزشکی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده زیرا که میزان کولین استراز پلاسمائی در گونه های مختلف متفاوت بوده است.داروهای بیحس کننده موضعی غالبا با آدرنالین مخلئط گشته و موجب محدود شدن جذب آنها شده . به عنوان یک ماده خون بند موضعی نیز عمل می کنند.اگر چه اثر اخیر همیشه مزیت آن محسوب نشده بلکه ممکن است خونریزی را پنهان نمایید که بهتر است از طریق بستن مناطق خونریزی اقدام شود. 3.بوتوکائین:داروی بیحس کننده خوبی برای غشاء های مخاطی بوده ولی برای تزریق بسیار سمی است.4.آمتوکائین:برای تزریق و غشاء های مخاطی مناسب است.5و 6. اورتوکائین و بنزوکائین:هر دو پودرهای بیحس کننده موضعی غیر محلول بوده که تنها به عنوان مواد پانسمان کننده جهت زخم های سطحی دردناک بکار می رود.7.سینکوکائین:بسیار موثر تر از پروکائین بوده ولی سمی تر نیز هست.این ماده جهت بی حسی مناسب بوده و اثر طولانی ایجاد می کند.ممکن است سبب بروز واکنش های التهابی در محل گردد بدین منظور دیگر مصرف نمی گردد.8.لیدوکائین:داروی بیحس کننده موضعی جدید و متداول در تمرینات دامپزشکی بوده که بیحسی را هم از طریق تزریق و هم متعاقب کاربرد موضعی آن ظاهر می سازد.این دارو بنام لینوکائین نیز مرسوم است.ماده غیر استری بوده و در کبد متابولیزه گشته ولی توسط کولین استراز متابولیزه نمی گردد.این مسئله ممکن است بخشی از طولانی اثر بودن لیدوکائین را توجیه کند.9.پریلوکائین:هم از نظر ساختمان شیمیائی و هم از نظر فارماکولوژیک مشابه لیدوکائین است.این دارو آهسته تر اثر کرده ولی دوام اش طولانی تر بوه..10.پروکسی متاکائین:برای ایجاد بیحسی قرنیه بکار رفته و اهمیت آن در عدم ایجاد اتساع مردمک است


پلاکتها (Plackets)اجسام کروی یا بیضوی کوچکی به قطر 4 - 2 میکرون هستند که از قطعه قطعه شدن سیتوپلاسم سلولهای بزرگی به نام مگا کاریوسیت (Mega karyocytes) در مغز استخوان حاصل می‌شود، فاقد هسته‌اند. با وجود این در مهره داران پست سلولهای هسته داری به نام ترومبوسیت معادل پلاکت می باشد. پلاکتها را ترومبوسیت نیز می نامند. تعداد پلاکتها 400 - 200 هزار در هر میکرولیتر خون می باشد. و عمر آنها 11 - 8 روز می باشد. هر پلاکت توسط غشایی غنی از گلیلو پروتئین محصور شده و بررسیها بیانگر وجود آنتی ژنهای گروههای خونی ABO در غشای پلاکتها می باشد.کار اصلی پلاکت جلوگیری از خونریزی است. که این عمل با چسبیدن پلاکتها به همدیگر و محل آسیب دیده رگ و ترشح مواد دخیل در انعقاد انجام می‌گیرد. تحریک پلاکتها در محل آسیب عروقی باعث ترشح ADP می‌گردد که ADP چسبیده به سطح پلاکت موجب چسبیدن پلاکتها بهم و تشکیل توده پلاکتی را می‌کند که به صورت درزگیر عمل کرده و از ادامه خونریزی جلوگیری می‌کند. همزمان با ترشح ADP ، سروتونین و ترومبوبلاستین پلاکتی نیز ترشح می‌گردد. که اولی باعث انقباض عروق و دومی باعث تبدیل پروترومبین به ترومبین می‌شود. ترومبین ، فیبرینوژن محلول پلاسما را به فیبرین غیر محلول تبدیل می‌نماید که سلولهای خونی در لابه‌لای توری ظریف حاصل از فیبرین گرفتار شده و لخته تشکیل می‌گردد
گویچه‌های سفید خون =لکوسیتها یا گویچه‌های سفید خون بر اساس حضور یا عدم حضور گرانولهای اختصاصی در سیتوپلاسم خود به دو دسته گرانولوسیتها یا دانه‌دارها و آگرانولوسیتها یا بدون دانه‌ها تقسیم بندی می‌شوند. لکوسیتها در مقایسه با اریتروسیتها سلولهایی هسته‌دار و متحرک هستند. گرانولوسیتها بر اساس رنگ پذیری گرانولهای اختصاصی آنها به سه دسته نوتروفیلها ، اسیدوفیلها و بازوفیلها تقسیم می‌گردند. آگرانولوسیتها به دو دسته لنفوسیتها و مونوسیتها تقسیم می‌شوند.نوتروفیلها فراوان‌ترین لکوسیتها در خون می‌باشند و در عفونتهای باکتریایی مقدار آنها افزایش می‌یابد. اسیدوفیلها یا ائوزینوفیلها بیشتر پاسخهای آلرژیک را کنترل می‌کنند. لنفوسیتها که به دو دسته لنفوسیت B و A تقسیم می‌شوند نقش عمده‌ای در دستگاه ایمنی بدن دارند. تحت شرایط بالینی از جمله التهابات عفونی و غیر عفونی ، بیماری سل و بیماریهای قارچی و برخی از سرطانها تعداد مونوسیتهای خون افزایش می‌یابد
گلبول‌های قرمز (Erthrocytes)به سلولهای قرمز خون مشهورند. و بیشترین سلولهای خونی را تشکیل می‌دهند. سلولهایی بدون هسته و مقعر‌الطرفین هستند. در شرایط طبیعی قطر آنها بطور متوسط 7.5 میکرون می‌باشد. اگر اندازه سلول کوچکتر از 6 میکرون باشد میکروسیت و اگر بزرگتر از 9 میکرون باشد، ماکروسیت نامیده می‌شوند. حضور گویچه‌های قرمز با اندازه‌های مختلف در خون را آنیزوسیتوزیس Anisicytosis و حضور گویچه‌های قرمز با اشکال متفاوت در خون را پوی کیلو سیتوزیس Poikilocytosis می‌نامند. که در حالات مرضی دیده می‌شوند.تعداد گویچه‌های قرمز در حالت طبیعی در خون زنان 3.6 تا 5.5 میلیون در هر میکرولیتر و در خون مردان 4.1 تا 6 میلیون در هر میکرولیتر می‌باشد. نسبت حجم سلولهای خون به کل خون برحسب درصد را هماتوکریت می‌نامیم. هماتوکریت در زنان سالم و بالغ 45 - 35 درصد و در مردان سالم و بالغ 50 - 40 درصد می‌باشد.ساختمان و کار گلبولهای قرمزگلبولهای قرمز سلولهایی مقعرالطرفین و قابل انعطاف هستند که ضمن عبور از مویرگها بهم چسبیده و به صورت میله‌ای استوانه‌ای درمی‌آیند که رولکس (Rouleaux) نامیده می‌شود..اریتروسیتها سلولهایی هستند که در انسانها و جانوران خونگرم دارای پروتوپلاسم هموژن اما بدون هسته هستند.. در حدود 5.5 میلیون گلبول قرمز در میلیمتر مکعب خون یک مرد سالم و 4.5 میلیون گلبول در میلیمتر مکعب خون در یک زن سالم وجود دارد.مشخصات گلبولهای قرمزقطر گلبولهای قرمز بین 7.5 - 7.2 میکرون و حجم متوسط هر یک از آنها 90 - 88 میکرون مکعب است. ضخامت آنها در ضخیم‌ترین قسمت 2 میکرون و در وسط یک میکرون است. از روی اندازه هر اریتروسیت و تعداد کل آنها با مساحت کلی گلبولهای قرمز را در بدن می‌توان محاسبه نمود. چون جذب و آزاد شدن اکسیژن یعنی تبادلات آن در این سطح صورت می‌گیرد از این نظر این رقم واجد اهمیت است. زیرا تبادل اکسیژن عمل اصلی فیزیولوژیک گلبولهای قرمز است.مجموع کل مساحت گلبولهای قرمز در خون انسان بطور متوسط 3500 - 3000 متر مربع است که این مقدار 1500 برابر سطح بدن می‌باشد. شکل خاص گلبول قرمز به وسیع بودن این سطح کمک می‌کند. گلبولهای قرمز انسان پهن و در مرکز مقعرالطرفین هستند با این شکل هیچ نقطه‌ای از سلول بیشتر از 85 درصد میکرون از سطح آن فاصله ندارد در صورتی که یک شکل کروی 2.5 میکرون از سطح فاصله دارد و کل سطح 20 درصد کمتر می‌شود. این نسبت واقعی بین سطح و حجم اجزای گلبولهای قرمز عمل انتقال اکسیژن را از اندامهای تنفسی به سلولها آسانتر می‌سازد.خون 7 الی 8 درصد وزن بدن را تشکیل می‌دهد و حجم آن در یک فرد بالغ بطور متوسط 5 لیتر می‌باشد. خون به واسطه گردش در داخل رگهای خونی عامل اصلی توزیع مواد غذایی ، اکسیژن و حرارت در بدن و انتقال دی‌اکسید کربن و مواد زاید حاصل از فعالیت سلولها از بافتها به ارگانهای دفعی است. خون همچنین هورمونهای مترشحه از غدد داخلی را به ارگانهای مورد نظر حمل می‌کند.خون در خارج از بدن منعقد شده و سلولها و مواد غیر محلول آن به صورت توده‌ای نسبتا سفت به نام لخته خون (Blood clot) درمی‌آید. و قسمت محلول آن به صورت مایعی زرد و روشن به نام سرم (Serum) از آن جدا می‌گردد. برای جلوگیری از انعقاد خون ، به منظور مطالعات خونی ، مقداری هپارین (یک ماده ضد انعقاد) یا سیترات به آن افزوده می‌شود. در این حالت اگر اجازه داده شود سلولهای خونی ته نشین شوند ، ملاحظه خواهد شد از نظر حجمی حدود 55 درصد خون از پلاسما و 45 درصد آن از سلولهای خونی تشکیل شده است. سلولهای خونی شامل گویچه های قرمز ، گویچه های سفید و پلاکتها هستند.پلاسمای خون :اگر 10ccخون از شخص طبیعی بگیریم و نمونه خون او را داخل یک لوله آزمایش تمیزحاوی ماده ضد انعفاد بریزیم. سپس محتوی لوله را با ملایمت مخلوط کنیم و بعد لوله خون را داخل دستگاه سانتریفیوژ ( دستگاه گریز از مرکز) قرار دهیم . وبرای مدت 5 تا 10 دقیقه لوله حاوی خون را سانتریفیوژ کرده . حالا اگر لوله خون را مورد بررسی قرار دهیم . مطابق شکل فوق می بینیم خون به سه قسمت تقسیم شده است قسمت روئی همان قسمت آبکی خون برنگ زرد شفاف که پلاسمای خون نامیده می شودتر کیبات پلاسمای خون: پلاسما ی خون91 درصد آب دارد , 7 درصد پروتئین دارد , 2 درصد مواد شامل آمینو اسیدها , قندها, لیپیدها , هورمون ها از جمله اریتروپویتین وانسولین وغیره .الکترولیت ها شامل سدیم و پتاسیم و کلسیم وغیره می باشد . قسمت میانی خون مطابق شکل یک لایه باریک که بافی کت نامیده میشودتر کیبات بافی کت: شامل گلبول های سفید و پلاکت هاست.در ته لوله گلبول های قرمز قرار می گیرند.پلاسما 55 درصد خون را تشکیل می‌دهد. مایعی است که 91 درصد آن را آب ، 7 درصد آن را پروتئینها ، یک درصد آن را املاح معدنی و یک درصد بقیه را ویتامینها ، مواد قندی و مواد لیپیدی ، هورمونها و اسیدهای آمینه تشکیل می‌دهند.-مواد تشکیل دهنده پلاسما : آب - یونهای معدنی - پروتئینهای پلاسما - گلوکز و چربی - مواد دفعی-
خون یک بافت پیوندی است که ماده بین سلولی آن پلاسما نامیده می شودخون از مغز استخوان منشاء میگیرد. مهمترین اجزاء تشکیل دهنده خون عبارتند از1- گلبولهای قرمز یا Red blood cells2 -گلبولهای سفید یا white cells 3- پلاکتها یا PLATELETS 4 - پلاسما یا plasmaگلبول های قرمز , گلبول های سفید ها , پلاکت ها سلول های خون محسوب می شوند . این سلول ها در مایع پلاسما شناورند
خون مایعی لزج است که بخشی از آن را مایعی به نام پلاسما و بخش دیگر را عناصر جامد معلق در پلاسما تشکیل می‌دهد. بخش جامد خون شامل اریتروسیتها (گلبولهای قرمز خون) ، لوکوسیتها یا گلبولهای سفید و پلاکتها است.
خون یک بافت گردش‌کننده متشکل از پلاسمای مایع و یاخته‌است. کار اصلی خون رساندن مواد تغذیه‌کننده (اکسیژن، گلوکز) و سازنده به بافت‌ها و برطرف کردن مواد اضافی و زباله‌ای (همچون دی‌اکسید کربن و اسید لاکتیک) از بافت‌های بدن است..خون بافت پیوندی تخصص یافته‌ای است که سلولهای آن در داخل ماده زمینه‌ای مایعی به نام پلاسما شناورند. خون ۷الی ۸ درصد وزن بدن را تشکیل می‌دهد و حجم آن در یک فرد بالغ بطور متوسط ۵ لیتر است.حجم خون ( ميليليتر در كيلوگرم وزن بدن در دامهاي مختلف بشرح زير است )گونه حجم خوناسب 7/71بز 70سگ 5/92گاو 4/57گربه 7/66گوسفند 58ماكيان 74خون به واسطه گردش در داخل رگهای خونی اصلی، مواد غذایی و حرارت را در بدن توزیع کرده و اکسیژن و دی‌اکسید کربن را بین سلولها و ریه‌ها انتقال می‌دهد و مواد زاید حاصل از فعالیت سلولها را به ارگانهای دفعی می‌رساند. خون همچنین هورمونهای مترشحه از غدد داخلی را به ارگانهای مورد نظر حمل می‌کند.اعمال مختلف خون در بدن عبارتند از1- حمل اكسيژن به بافتها و خارج كردن دي اكسيدكربن از بافتها2- حمل مواد غذايي به بافتها3- انتقال فراورده هاي متابوليسمي براي دفع به كليه ها – كبد – ريه – روده وپوست4- تنظيم اب داخل و خارج سلولي5- تنظيم حرارت بدن با انتشار خون در بافتها6- توزيع هورمونها وساير مواد7- دفاع بدن وايجاد ايمني بطوريكه سلولهاي سفيدخون با خاصيت بيگانه خواري و پروتئينهاي ويژه اي در خون بدن را در برابر ميكروارگانيزمهاي بيگانه ومواد سمي محافظت ميكنندخون يك بافت است ولي داراي ويژه گيهايي است كه انرا از ساير بافتها متمايز ميكند اين ويژه گيها عبارتند از الف خون اسانتر از ساير بافتها بدست مي ايد ب- دومين ويژگي اين است كه ميتوان مكررومتعدد ازاين بافت برداشت نمود ج- سومين ويژگي اين است كه خون تابلواست بطوريكه بسياري از بيماريها كه ساير بافتها را تحت تاثير قرار ميدهند اثار خود را در خون نشان ميدهندخون در محیط خارج از بدن منعقد شده و مواد غیر محلول آن به صورت توده‌ای نسبتاٌ سفت به نام لخته خون (Blood clot) در می‌آید و قسمت محلول آن به صورت مایعی زرد و روشن به نام سرم (serum)، از آن جدا ميگردد

غزل

سرخوش آمد ز در و می زد و سرمست برفت
فرصتی بود ولی حیف که از دست برفت
لحظه ای چند نشست و سخنی چند بگفت
تا بگفتم که مرا هم سخنی هست برفت
آن همه گرد کدورت که ز دل خاسته بود
آن گل تازه شاداب چو بنشست برفت
گفته بودی چه شدت حوصله و صبر و قرار ؟
ظرف آنها همه دل بود تا بشکست برفت
حالی از غیبت او به که زبان بربندیم
که اگر خاطر ما جز تو اگر خست برفت

نكته مهم


پيش از ازدواج چشمها را خوب باز كنيد و بعد از آن، كمي آنها را روي هم بگذاريد

زن و شوهر

كتابي را ميخواندم در مورد روابط زن و شوهر در استحكام كانون گرم خانواده قسمتهايي را كه قابل بازگويي ميباشد در اينجا اورده ام با حذف مواردي كه ممكن است براي پاره اي افراد در شرايط سني خاص مفيد فايده نباشد

به او بگوييد كه دوستش داريد.
• اطمينان پيدا كردن از اين موضوع كه به اندازه كافي براي او احترام و ارزش قائليد.
•• به او بگوييد كه برايش ارزش قائل هستيد.
• دستهاي يكديگر را بگيريد.
• رفتن به يك دوچرخه سواري طولاني مدت.
• تهيه يك هديه ويژه.
• هر زمان كه نياز به يك دوست خوب داشت، شما در دسترس باشيد.
• وقت گذراندن در كنار يكديگر.
• رفتن به سينما
• قدم زدن در جنگل، شانه به شانه هم.
• ضبط كردن يك نوار پر از آهنگهاي عاشقانه.
• صحبت كردن در مورد احساساتتان.
• روياهايتان را با يكديگر در ميان بگذاريد.
• با هم روي نيمكت پارك بنشينيد.
• با هم قدم بزنيد.
• براي صرف غذا بيرون برويد.
• پيك نيك برويد.
• از هم تعريف كنيد.
• با هم به خريد وسايل خانه برويد.
• فقط نزديك هم باشيد.
• با كمك هم غذا درست كنيد.
• تكاليفتان را با هم انجام دهيد.
• براي يك سفر تفريحي برنامه ريزي كنيد.
• با هم به مهماني برويد.
• كيك بپزيد.
• به كتابخانه برويد.
• داخل موزه بچرخيد.
• فقط در كنار او باشيد.
• ببينيد چه چيز براي ديگري جالب است - و آنرا انجام دهيد.
• با هم ورزش كنيد.
• به يكديگر خيره شويد.
• اتومبيلهاي يكديگر را بشوييد
• با هم به ماهيگيري برويد.
• با هم صحبت كنيد.
• به نگرانيهاي يكديگر گوش دهيد.
• ناخن انگشت پاي يكديگر را بگيريد.
• آهنگ مورد علاقه او را انتخاب كنيد.
• به شاديهاي هم گوش دهيد.
• يكديگر را در نزديكي خود نگه داريد.
• با چشمهاي او صحبت كنيد.
• براي هم نامه بنويسيد.
• تماس تلفني داشته باشيد.
• به هم اعتماد كنيد.
• به او يك حلقه، كادو بدهيد.
• خانواده هاي يكديگر ملاقات كنيد.
• با هم به كوهپيمايي برويد.
• در حق هم از خودگذشتگي نشان دهيد.
• براي هم شكلات بفرستيد.
• به هم احترام بگذاريد.
• زير نور ماه قدم بزنيد.
• يادداشت عاشقانه اي بنويسيد و آنرا را در جايي پنهان كنيد كه او پيدا كند.
• شعر بنويسيد.
•_گل بفرستيد.
• شام را در روشنايي شمع صرف كنيد.
• كنسرت برويد.
• طلوع خورشيد را با هم نگاه كنيد.
• سالگردها را فراموش نكنيد.
• روي يكديگر اسمهاي مستعار بگذاريد.
• به ديدن مناظر زيبا برويد.
• يك فيلم اجاره كنيد و با هم به تماشاي آن بنشينيد.
• بدون سؤال براي هم كاري انجام دهيد.
• برنامه ازدواج بريزيد.
• يك جمله زيبا در گوش ديگري زمزمه كنيد.
• دوستان خوبي براي هم باشيد.
• با هم خوش بگذرانيد.
• موزيك گوش كنيد.
• با هم شوخي كنيد.
• با هم به يك چيز بامزه بخنديد.
• نسبت به هم با وفا باشيد.
• همديگر را تحت تاثير قرار دهيد.
• ليستي از چيزهايي كه در مورد يكديگر دوست داريد، تهيه كنيد.
• كتاب بخوانيد و در مورد آن با هم بحث كنيد.
• دوستان يكديگر را ملاقات كنيد.
• اسب دواني كنيد.
• غذاي مورد علاقه ديگري را براي او درست كنيد.
• ببينيد چه چيزي او را خوشحال مي كند.
• براي هم هديه درست كنيد.
• غروب خورشيد را تماشا كنيد.
• با اتوبوس به سفر برويد.
• درخواست كنيد تا آهنگ مورد علاقه او را از راديو برايش پخش كنند.
• يك كارت جالب و بامزه برايش بفرستيد.
• روياهاي آينده را با او در ميان بگذاريد.
• با هم بازي كنيد.
• براي هم جوك تعريف كنيد.
• به هم فكر كنيد.
• ببينيد چه چيز اورا عصباني مي كند.
• با هم اسكيت كنيد.
• حلقه رد و بدل كنيد.
• با هم از يك بستني بخوريد.
• عكس دو نفري بيندازيد.

دوشنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۸

ازدواج

راهنمايي ازدواج
مطالب مفيد زير را از كتابي كه اخيرا خوانده ام نقل ميكنم
با چه كساني ميتوان ازدواج كرد تا زندگي سعادتمندي داشت
عامل اول

در انتخاب زوج، رضايت خانواده ها است، يعني اعضاي مهم و اصلي خانواده مانند پدر، مادر، خواهر وبرادر از ان انتخاب رضايت داشته باشند..بالاخره پدر و مادر چون عمري را طي كرده اند و بيشتر تابع عقل و كمتر تابع احساسات هستند بيشتر و بهتر از جوانان تعقل ميكنند
عامل دوم

اين است كه خانواده هاي طرفين ، عروس و داماد را بپذيرند .
عامل سوم

اين است كه اين دو نفر كه مي خواهند با هم ازدواج كنند ،از نظر عاطفي قدري به هم شبيه باشند. مثلاً يكي داغ داغ و ديگري سرد سرد، اين دو نمي توانند زوج مناسبي باشند .
عامل چهارم

، شباهت و نزديكي ميزان هوش و حواس زوجين است . مثلا يك خانمي با ضريب هوشي 120 چگونه مي تواند با آقايي با ضريب هوشي 85 زندگي كند و به سازگاري و توافق هم برسند ؟زن و شوهرها بايد از لحاظ هوشي نزديك به هم باشند..
عامل پنجم،

نزديكي جغرافيايي، اين دو نفر است.مناطق جغرافيايي بار فرهنگي خاص خود را دارند مثلا طبيعت مردمان مناطق دشت با مناطق كوهستاني كاملا فرق ميكند ازدواج مثلا يك نفر از استانهاي غربي با يك نفر از استانهاي مركزي كمتر موفق خواهد بود
عامل ششم،

شباهت تحصيلي است. ما خيلي اصرار مي كنيم كه سطح تحصيلات زن و شوهر درميزان توافق و سازگاري آنان مؤثر است. زندگي يك آدم باسواد با يك آدم بي سواد خيلي سخت است. مثلاً نمي شود كه يكي دكترا داشته باشد و ديگري فقط شش كلاس درس خوانده باشد
بهتر است زن و مرد حتي الامكان از نظر تحصيلي همرده باشند اگرنه تفوق تحصيلي مرد بر زن بهتر است و نه زن بر مرد

عامل هفتم،

وجود اساس دلبستگي بين طرفين ازدواج است. وقتي قصد داريم با كسي ازدواج كنيم لازم است كه قدري دلمان با او باشد.
عامل هشتم،

تشابهات فرهنگي است. امروزه ثابت شده كه مهمترين عامل تداوم زندگي يا طلاق تشابهات فرهنگي يا اختاف فرهنگي ميباشد .حتي براي زوجهاي مذهبي تشابهات مذهبي هم مهم خواهد بود زيرا بعضي اوقات . ممكن است در كلام خود گاهي بد و بيراه هايي بگوييم كه مثلاً داماد يا عروس خانه ما كه از يك دين و مذهب ديگري است بدش بيايد. تفاوت زبان چندان مهم نيست ،اغلب زن و شوهرها زبان يكديگر را ياد مي گيرند ولي مذهب را نمي توانند.
عامل نهم،

از نظر ظاهري تقريباًُ شبيه هم باشند. دو نفر كه مي خواهند ازدواج كنند بايد ظاهري داشته باشند كه بتوانند پنجاه سال همديگر را تماشا و تحمل كنند. اغلب ما انسانها آينه هاي خود را گم كرد ه ايم. مثلاً آقا دنبال زيباترين زن است، در حالي كه خودش يك چيز بدتركيب و زشتي
است. بايد به او بگوييم تو خجالت نمي كشي زيباترين خانم كه نمي آيد ب ا تو ازدواج كند . اگر ما ايينه هايمان را پيدا كنيم، يك كسي را كه شبيه خودمان باشد پيدا مي كنيم..

یکشنبه، دی ۲۷، ۱۳۸۸

تعارفات معموله

تعارفات
يكي از سنتهاي مزاحم در پاره اي جوامع تعارفات است كه در جوامع پيشرفته و نيز در جوامع روستايي وجود ندارد مخصوص جوامع شهريست و اين عادت همسايه دروغ و دخلبازيست اندكي هم معجون عدم صداقت دارد در جوامع روستايي كه مردمان ساده و بي الايش باهم زندگي ميكنند و اهل حقه بازيهاي رايج پاره اي از شهرنشينان نميباشند تعارفات يا كم و يا وجود ندارد موارد زيادي را شخصا شاهد بوده ام كه مردي روستايي فرد يا افرادي را از ته دل براي صرف شام يا ناهار به منزل دعوت كرده و واقعا هم راست گفته است يكبار با دوستي در خيابان بودم يكي از فاميلهاي روستايي به ما ملحق شد بعد از كمي پياده روي ان دوستم در هنگام جداشدن براي شام تعارف كرد و گفت فلاني دعوت ميكنم براي شام به منزل ما بياييد او هم بلافاصله گفت بسيار خوب قبول كردم و خوشحالم كه چند ساعتي را در خدمت و با شما خواهم بود دوستم اندكي جا خورد بطرف منزلش حركت كرديم و شام مهمان انها بوديم لازم است به ياد بياورم كه ان فاميلم كه بلافاصله دعوت ان دوستم را قبول كرد ادم بسيار متموليست در روستا و احشام و باغات و زمينهاي زيادي هم دارد و كاملا دستش به دهانش ميرسد وضعيتش جوريست كه در تابستانها كه در روستاست اگر دفعتا يك ميني بوس مهمان هم دم درب خانه اش نزديكيهاي شام يا ناهار پياده شوند ككش هم نميگزد . وهستند افرادي كه تعارف كردن را با پيشوند نه و نفي اغاز ميكنند به اينصورت نميشود شام مهمان ما باشيد . نميشود در خدمت باشيم . و جملاتي از اين قبيل شنيده ام كه در جوامع پيشرفته هم از تعارف كردن خبري نيست و كسي از رد شدن از درب براي ورود يا خروج از اطاق واهمه ندارد تا ديگري را جلو بياندازد . گاهي در اتوبوس خط واحد طرف براي پرداخت كرايه اتوبوس كه پنجاه تومان ناقابل است چنان الم شنگه اي بپاميكند انسرش ناپيدا . از دور داد ميزند كه مثلا زلفعلي من كرايه ات را پرداخت كردم زلفعلي هم در جواب چندين بار اورا قسم ميدهد كه عينعلي كرايه او را پرداخت نكند در نهايت عينعلي در هنگام پياده شدن به نقدعلي كه راننده اتوبوس است ياداوري ميكند كه كرايه دوستش را كه چندين و چند ايستگاه بعد پياده ميشود پرداخت كرده است راننده بدبخت هم تا اخر مسير چشم از ايينه بغلي برنميدارد و ميشمارد افرادي كه بدون پرداخت كرايه پياده ميشوند و ممكن است يكي از انها زلفعلي باشد كه با موهاي مجعد پياده شده و بقيه مسير را با خط يازده ميرود . البته پرداخت كننده كرايه ان دوست قبل از پياده شدن پاهاي چند نفر را هم لگد ميكند چون انگار بجاي پرداخت پنجاه تومن اضافي شاخ فيل شكونده است عجب دنيايي است . و يا در موارد متعددي مشاهده و رويت شده است كه هر كدام از كارمندان كه از ميني بوس سرويسهاي اداري پياده ميشوند به بقيه بفرما ميزنند چه منظره دلنشيني خواهد بود اگر كارمندان باقي در سرويس به تعارف كارمند در شرف پياده شدن پاسخ مثبت دهند انوقت ميني بوس به جلو منزل ان كارمند مبادي اداب كه ناهار خودش را با خواهش و تمنا به اش ميدهند هدايت و كليه راكبان ميني بوس بعلاوه راننده مهمان باشند خوب برادر عزيز تو مجبوري تعارف شابدوالعظيمي بكني با گفتن كلمه خداحافظي وباز كردن و بستن درب ميني بوس انرا ترك كن و خودت تنهايي به خانه ات برگرد ديگر اين همه همكار را براي چي روسر كدبانوي خانه خراب ميكني و براي خودت مشكل ايجاد ميكني والا بخدا گناه دارد خانم از صبح كه پيدارشده سرگرم رفت و روب است و حسابي خسته است مخصوصا كه طفلكي يكساعت در حالت سرپا با خواهرش انهم از راه دور انهم تلفني صحبت فرموده و خسته شده است مخصوصا ممكن است تعدادي از اين همكاران اداري اداب معاشرت را خوب بلد نباشند و بدون يا ا... گفتن وارد شوند انوقت خانم خانه بدون اينكه بمانند شركت در عروسيها و مهمانيها دستي به سر و رويش ميكشد اين كار را نكرده باشد و با همان قيافه اي كه هر روز در جلو شما ظاهر ميشود و ادم را به ياد شب اول قبر مي اندازد ظاهر شود و انوقت خر بيغار و باقالي باركن و يا ممكن است بمانند وقتي كه فاميلهاي خودش را دعوت ميكند و سه جور برنج و چهارجور خورش ميپزد يكمرتبه فكر كرده فاميلهاي شوهرش ميهمانند و همان باقي غذاي ديشبي را براي رعايت الگوي مصرف براي ناهار هم گرم كرده باشد . اصلا ممكن است در لحظه ورود همكاران اداري كه شما در ميني بوس اداري انها را براي صرف ناهار دعوت كرده اي خانم خانه فرصت برداشتن پارچه روي مبلها را پيدانكرده باشد .از قديم گفته اند تعارف امد نيامد دارد . بايد از تعارفات زياد از حد فروشندگان ترسيد انوقت است كه قيمت را دولاپهنا حساب ميكنند و زمانيكه خانم خانه هم همراه ادم باشد كه ديگر واويلاست يك لقب حاج اقا ...يا اقاي مهندس يا جناب دكتر به ناف ادم ميبندند و بعد از تعارفات فراوان چند برابر ارزش واقعي جنس انرا حساب ميكنند و پول را هم جرينگي ميگيرند البته لاي تعارفاتشان اين عبارات كاملا اشنا هم حتما وجود دارد
اين جارو را براي خواهرم هم برده ام
دخترم هم از اين سشوار استفاده ميكند
براي پسرم هم از اين پارچه پيراهن دوخته ام
و عباراتي از اين قبيل ... ديگر كسي حال و حوصله ندارد كه بگويد فروشنده گرامي اين كاسب كه بايد حبيب خدا باشي مگر قرار است تو متر زندگي من باشي حالا كه تو اشتباه كرده اي راست يا دروغ از ان كالايي كه ميخواهي به من قالب كني براي فك و فاميلت هم انتخاب كرده اي دليلي ندارد كه من هم اين اشتباه تورا تكرار كنم
در ساعت 23 روز شنبه بيست و ششم ديماه 88 قلمي شد

شنبه، دی ۲۶، ۱۳۸۸

تعارف

در صندلي جلو اتوبوس نشسته بودم در مسير راننده نگهداشت مسافري سوار شد پيرمردي كه اين مسافر را بدرقه ميكرد با راننده اشنا درامد و احوالپرسي كرد در وسط حرفهايش چندين بار به راننده اتوبوس با چهل مسافر براي صرف چايي تعارف كرد خيلي جالب ميشد اگر راننده به اين تعارف پاسخ مثبت ميداد !!!
به مطب دكتر ميروي بعد از كلي خواهش و التماس منشي با بد عنقي و فيس و افاده شماره و نوبتي مرحمت ميكند وقتي پول ويزيت را ميدهي ميفرمايد مهمان باشيد شما هم مجبوريد هم پول رل بدهيد و هم پاسخ تعارف را بدهيد ولي منشيان هيچ موقع در مقابل اخذ زيرميزي تعارف نميكنند

اعترافات

سال 62 كه در گرگان بودم دوستي داشتم كه از يكي از شهرستانهاي استان گيلان با خانواده منتقل شده بود محل كارش با محل كار من يكي بود و خانه هاي سازماني ما باهم در يك محوطه بود و سه چهار خانه با هم فاصله داشت داراي زن و دو فرزند بود خودش ادم خوش تيپ و ظاهري بود به گمانم دوسه سال از من كم سن و سالتر بود روزي با شجاعتي كه من تا حالا نديده بودم و حالا هم كه به يادم مي ايد انرا تحسين و افرين ميگويم و معتقدم كه بخصوص در شرايط فعلي اجتماعي ما بايد اين شجاعت بيشتر وجود داشته باشد و خيلي لازم است كه دارابودن ان اندكي از مشكلات اجتماعي ما را كم ميكند گفت فلاني من از اخلاق و سكنات تو خوشم امده و خانمم هم به همچنين پيشنهاد ميكنم با خواهر من اشنا شو اگر خوشت امد با او ازدواج كن من كه اين مطلب را شنيدم ابتدا اندكي جا خوردم چون مشابه انرا قبلا نشنيده بودم ولي برخود مسلط شده و گفتم حتما خواهر فرد با شخصيتي چون تو بايد ادم با شخصيتتري باشد بهتر است با هم اشنا شويم مطلب را رفته بود و با خانمش مطرح كرده بود چند روز بعد كه من تقريبا مسئله را فراموش كرده بودم در عصري كه با هم از كلاس قران هفتگي برميگشتيم گفت بيا باهم به مخابرات روستا برويم تا به خواهرم زنگ بزنم كه بيايد يكمرتبه مطلب دوباره به يادم امد بااو هم قدم شدم به مخابرات روستاي انبارالوم رفتيم و او وارد كيوسك تلفن شد من نشنيدم چي گفت ولي وقتي خارج شد گفت دوروز ديگر خواهرم با مادرم مي ايند . از هم خداحافظي كرده و هر كدام به خانه هاي خود برگشتيم دوروز بعد از محل كار به من زنگ زد كه فلاني امشب بعد از شام به خانه ما بيا براي ان موضوع . شب بعد از خوردن شام و تراشيدن ريش و پوشيدن لباس مناسب و زدن ادوكلن و شانه كردن موها . كفش و كلاه كرده روانه خانه دوستم شدم بعد از زدن در و گفتن يا ا... وارد شدم با دوستم و خانمش كه دوبارديگر هم به خانشان قبلا رفته بودم احوالپرسي كرده و به خانم ميان سال و خانم جواني سلام كردم و بعد از تعارف و راهنمايي ميزبان در بالاي مجلس نشستم زير چشمي نگاهي به ان خانم كردم به گمانم خودش را دواسبه اماده سوارشدن بر ماشين عروسي كرده بود . اين را از ارايشي كه كرده بود و دزدكي وزير چشمي انرا ديدم فهميدم نوبت به اوردن چايي و سپس ميوه و شيريني شد يكبار ديگر هم نگاه كردم راست و حسيني خوشم نيامد سنش از من بيشتر بود و از همه مهمتر هيچ جرقه اي از قلبم ساطع نشد با اين احساس كه براي خودم مسلم شده بود زوج انتخابي من نيست حضور و وجود خود را در ان مكان نابجا دانستم به دوستم گفتم از اشنايي با خانواده محترمتان خوشحالم و دعوت ميكنم با هم قدمي بزنيم با دوستم از خانه شان خارج شدم ودر را هيچي نگفتم و تا يكهفته هم خودم را درمسير رفت و امد دوستم قرار نداده و كلاس قران هفتگي را نيز نرفتم به گمانم فهميده بودند كه بايد قضيه را فراموش كنند كه كردند اين ماجرا تمام شد وفراموش شد ولي شجاعت ان دوست گرامي در تاش براي تشكيل خانه و زندگي خواهرش براي من قابل تحسين است و اين شجاعت اگر در جامعه وجود داشته باشد خيلي خوب است نميدانم درست است يا نه ولي شنيده ام كه در زمانهايي دور مردم در مساجد بعد از پايان نماز بر بالاي بلندي با صداي بلند وجود دختر يا پسر اماده ازدواجشان را اعلام ميكردند اگز صحت داشته باشد رسم خوبيست چه بسيار جواناني كه با انتخاب غلط مجبور به طلاق و جدايي ميشوند و چه انتخابهاي غلطي كه شالوده خانواده ها را به هم ميزند چون احساسات جوانان بيشتر قلبي و هورمونيست و كمتر عقلي بهتر ان است كه عقل و تجربه والدين به دادشان برسد

چهارشنبه، دی ۲۳، ۱۳۸۸

معجون

اگر نه باده غم دل ز ياد ما ببرد
نهيب حادثه بنياد ما ز جا ببرد

اگر نه عقل به مستی فروکشد لنگر
چگونه کشتی از اين ورطه بلا ببرد

فغان که با همه کس غايبانه باخت فلک
که کس نبود که دستی از اين دغا ببرد

گذار بر ظلمات است خضر راهی کو
مباد کتش محرومی آب ما ببرد

دل ضعيفم از آن می‌کشد به طرف چمن
که جان ز مرگ به بيماری صبا ببرد

طبيب عشق منم باده ده که اين معجون
فراغت آرد و انديشه خطا ببرد

بسوخت حافظ و کس حال او به يار نگفت
مگر نسيم پيامی خدای را ببرد

گرگان و من

خاطراتي از گرگان
حدود سالهاي 61 تا 63 براي طي خدمت سربازي در مزرعه نمونه ارتش در گرگان روستاي انبارالوم واقع در حدود چهل كيلومتري شهرستان گرگان بودم همان گرگاني كه حالا مركز استان گلستان است و نهارخورانش مشهور است ودر خيابانهايش نارنگي بردرخت است و كسي به انها دست نميزند روزي مهمان يكي از همزبانان كه كارمند دادگستري بود بودم دو تا دختر حدود 7 الي 8 ساله داشت كه دوقلوبودند و تمام حركات و سكناتشان به هم عجيب شبيه و مثل هم بود . تابستانهاي گرگان خيلي گرم بود بارها در ظهرهاي گرم تابستان كه از سر كار برميگشتم در روي اسفالت محوطه خانه سازماني در چند وجبي مارهاي يكمتري را ميديدم كه از جلوم رد ميشدند و من و انها كاري با هم نداشتيم و هر كدام راه خود را ميرفتيم در لابلاي درختان هم كه جوجه تيغي فراوان بود . درختان اوكاليپتوس سر به فلك كشيده در محوطه خانه سازماني فراوان بود گاهي برگهاي انرا ميكنديم و در بين دوكف دست له ميكرديم بوي خوب پماد ويكس ميداد با اينكه محيط نظامي و زمان زمان جنگ بود با اينحال چون مديريت عالي بود احساس محيط امنيتي نميكردم و كسي از كسي وحشت نداشت و درگوشي گفتن وجود نداشت مديريت خيلي شرط است گاهي مديري لايق محيط بسيار سنگيني را براي افراد مطبوع ميكند گاهي هم شخصي نالايق محيطي معمولي را سنگين ميكند . مديريت به سواد و معلومات هم نيست البته سواد براي مدير خوب است ولي كافي نيست در قديم ميگفتند هر مدير كلي شكم گنده است ولي هر شكم گنده اي مدير كل نيست البته اين عبارت اخير اندكي از جديت مطلب كاست در هر صورت مديري داشتيم با سوادي در حد ديپلم ولي ادم بسيار مديري بود و ايمان محكمي هم داشت سواد قرانيش كه بالا بود شبهاي جمعه كه از دعاي كميل خارج ميشد چشمانش از شدت اشك مثل گلوله اي اتش ميشد صوت بسيار قشنگي هم در قرائت قران داشت و تفسيرهاي قشنگي داشت سوالاتي در كلاس قران عصر روزهاي چهارشنبه هر هفته مطرح ميكرد كه اكثر و اكبر روحانيون اطراف از پاسخگويي به ان عاجز بودند برايش شيعه و سني فرقي نداشت و در انتصاباتش به اين مورد توجهي نداشت لذا من راحت بودم و دغدغه اي نداشتم سرم را انداخته بودم پايين وكار تخصصي خودم را ميكردم در ان محل همه به همين صورت بودند چندين دكتر؛مهندس؛ديپلم وحدود سيصد كارگر محل كاري بسيار خوبي بود شبهاي روستا بسيار ارام دلنشين ارامبخش وزيبا بود كپرهاي روستاي انبار الوم چه صفايي داشت به مانند مردم بسيارفهيم تركمن مردماني به غايت مومن؛مسلمان؛صميمي وزحمتكش در ان حوالي زابليها هم بودند كه گويا سالياني دور از سيستان و بلوچستان به مازندران كوچانده شده بودند ظاهرا براي رقيق كردن قوم تركمن .

سه‌شنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۸

بهلول

پند دادن بهلول به عبدالله مبارك
روزي عبدالله مبارك به قصد دیدن بهلول دانا به صحرا رفته بهلول را دید که سراپا برهنه الله الله گویان
بود . جلو رفته سلام کرد . بهلول جواب سلام بداد . سپس عبدالله مبارك عرض کرد یا شیخ استدعا و
التماس من آن است که مراپندي دهی و نصیحتی کنی که در دنیا چگونه باید زیست کرد تا از معصیت
دور بود که من مردمی گناهکارم و از عهده نفس سرکش بر نمی آیم . راهی بنما تا از دم مبارك تو
رستگاري یابم . بهلول گفت :
یا عبدالله خود سرگردانم و به خود درمانده ام از من چه توقع داري اگر مرا عقل بودي مردم مرا دیوانه
نگفتندي سخن دیوانگان را چه اثر باشد که قبول کنند برو دیگري را طلب کن که عاقل باشد .
عبدالله گفت : یا شیخ ، دیوانه به کار خویشتن هشیار است . سخن راست را از دیوانه می باید شنید .
بهلول خاموش بود عبدالله باز الحاح و تضرع کرد که یا شیخ مرا نومید که به امیدي آمده ام .
من از روي اخلاص و اعتقاد از راه دوري آمده ام تا راه به من بنمایی ، چرا خاموش شدي ؟ بهلول سر
برداشت و گفت :
اي عبدالله اول بامن چهار شرط بکن که از سخن دیوانه بیرون نروي . آنگاه تو را پندي و چیزي بگویم
که سبب رستگاري تو باشد و دیگر بر تو ننویسند . عرض کرد آن چهار شرط کدام است ، بفرما قبول
می نمایم .
بهلول گفت : شرط اول آنکه وقتی گناه کنی و خلاف امر او نمایی روزي او را نخوري . عبدالله گفت
پس رزق که را بخورم . بهلول گفت : تو مرد عاقلی باشی و دعوت بندگی کنی و روزي او را خوري و
خلاف حکم او نمایی خود انصاف بده شرط بندگی چنین باشد عبدالله عرض کرد حق فرمودي شرط
دوم کدام است ؟
بهلول گفت : شرط دوم این است که هرگاه خواستی معصیت کنی زنهار که در ملک او نباشی . عبدالله
عرض کرد . این از اول مشکلتر است . همه جا ملک و زمین خداست پس کجا روم . بهلول گفت پس
قبیح باشد که رزق او خوري و در ملک او باشی و فرمان او نبري . خود انصاف بده شرط بندگی این
باشد . عبدالله گفت قبول ، شرط سوم کدام است ؟
شرط سوم آن است که اگر خواهی گناهی یا خلاف امر او نمایی جایی پنهان شو که او تو را نبیند و از
حال تو واقف نشودآن وقت هرچه خواهی بکن . عبدالله گفت : این از همه مشکل تر است حقتعالی به
همه چیز دانا و بینا و در همه جا حاضر و ناظر است و هرچه بنده می کند او می بیند و می داند بهلول


گفت پس تو مرد عاقلی باید باشی که خود میدانی که او همه جا حاضر است و ناظر است و به همه چیز
دانا و بیناست پس شنیع باشد که ر وزي او خوري و در ملک او نافرمانی کنی که او خود می داند و می
ولا تحسین الله غافلاً عما » : بیند با این حال تو دعوي بندگی می کنی با آن که در کتاب خود فرموده
یعنی گمان مبر که حقتعالی غافل است از عملی که ظالمان می کنند . « یعمل الضالمون
عبدالله عرض کرد درست فرمودي شرط چهارم کدام است ؟
شرط چهارم آن است که در آن وقت که ملک الموت ناگاه نزد تو آید تا فرمان حق به جا آورده و
قبض روح تو کند در آن ساعت بگو صبر کن تا اقوام را وداع کنم و از ایشان حلالیت طلبم و توشه راه
آخرت بردارم آن وقت قبض روحم کن .
عبداللع عرض کرد این شرط چهارم از همه مشکلتر است . ملک الموت کی در آن وقت مهلت می دهد
که نفس برآرم . بهلول گفت اي مرد عاقل تو این را می دانی که مرگ را چاره نیست و به هیچ نوع او را
از خود دور نتوان کرد و آن دم ملک الموت امان ندهد ناگاه در عین معصیت پیک اجل در رسد و یک
« فاذا جاء اجلهم لایسخرون ساعه و لا یستقدمون » : دم امان ندهد چنانچه حقتعالی فرموده
پس اي عبدالله سخن راست از دیوانه بشنو و از خواب غفلت بیدار شو . از غرور و مستی هشیار شو و به
کار آخرت در شو که راه دور و دراز در پیش است و از این عمر کوتاه توشه بردار و کار امرو ز به فردا
مینداز شاید به فردا نرسی همین دم را غنیمت شمار و اهمال در آخرت منما . امروز توشه آخرت بردارکه فردا در آنجا مالت سودي ندهد .

خوشم نيامد

ديروز براي شستشوي گوشهايم براي بهتر شنيدن با تعيين وقت قبلي و پرداخت مبلغ يكصد و چهل هزار ريال وجه رايج مملكتي كه با هيچ بيمه اي حتي تكميلي و مكمل و غيره قابل بازدريافت نميباشد بعد از نيم ساعت معطلي در اطاق انتظار كه حالا شده اطاق قر و اطوار و افاده هاي طبق طبق منشيان مطبها وارد اطاق معاينه شدم به همراه چهارنفر مريض ديگر و چهارنفر هم همراه مريضها به چپ چپ به راست راست از جلو نظام خبردار به فرمان منشي نفر به نفر هر نفر به فاصله يك همراه بيماران به جلو ورود به اطاق معاينه نفر اول معاينه نيم بند نفر دوم بعد از خوش و بش تلفني با انور موبايل معاينه و نسخه نويسي تا اينكه نوبت به نفر چهارم رسيد كه ابراز داشت با خوردن داروها خوب نشده است گفتن اين عبارات از دهان مريض بد بخت كه خارج شد باران تهمت و افترا و نفهمي دكتر بود كه باريد بر سر مريض كه مادرش همراه و ديلماجش بود بعد از خروج نفر اخر من همچنان زير پرده ودر انتظار احضار پزشك معالج بودم كه ايشان منشي را كه دخترك قدكوتاه بچه سالي بود كه يكچهارم دكتر سن داشت احضار شد دكتر فرمود مريض گفته با داروهاي من خوب نشده است از فردا دكان فال نويسي داير ميكنيم حدود ده دقيقه اي اين لاطائلات مبادله شد كه از دكتري با اين كبر سن بعيد بود اولا صحبت كردن دكتر پشت سر مريض و نيز زياد صحبت كردن دكتر با منشي برازنده نيست سپس من را احضار كردند از استهزائ مريض توسط دكتر اصلا خوشم نيامد ولي چه ميشود كرد از قديم گفته اند هر كس كه در اين زمانه صاحب پول است – حرف غلطش در همه جا مقبول است – چه بسيار ادمهايي كه نميفهمند ولي بالا هم نشسته اند و فخر ميفروشند چه ميشود كرد دنياست تا بوده چنين بوده ولي انشائ ا... اينگونه نخواهد ماند

دوشنبه، دی ۲۱، ۱۳۸۸

غارتگر

ای صبا آنچه شنیدی ز لب یار بگو عاشقان محرم رازند نه اغیار بگو
هم تو داری خبر از زلف شکن در شکنش پیش ما قصه دلهای گرفتار بگو
شرح غارتگری زلف دلاویز بده وصف غمزه آن چشم ستمکار بگو
تا که از شرم گل از غنچه نیاید بیرون صفت روی دلآرام به گلزار بگو
تا دگر سرو ننازد به خرامیدن خویش سخنی با وی از آن قامت و رفتار بگو

گامهايي استوار و عزمي راسخ و نگاهي مصمم به اينده درشهرستان گرگان


سال 1362 استان مازندران - شهرستان گرگان - روستاي انبارالوم به اتفاق سه نفر از زابليهاي بسيار عزيز و گرامي در حال عزيمت بر بالين دامهاي مريض

یکشنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۸

حافظ


نقد صوفی نه همه صافی بی‌غش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

صوفی ما که ز ورد سحری مست شدی
شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد

خوش بود گر محک تجربه آيد به ميان
تا سيه روی شود هر که در او غش باشد

خط ساقی گر از اين گونه زند نقش بر آب
ای بسا رخ که به خونابه منقش باشد

ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شيوه رندان بلاکش باشد

غم دنيی دنی چند خوری باده بخور
حيف باشد دل دانا که مشوش باشد

دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش
گر شرابش ز کف ساقی مه وش باشد

بهداشت مواد غذايي بيماري بروسلوز

بیماری بروسلوز
Brucellosis
عامل تولید
میکروب بروسلا
علایم
تورم پرده های جنینی- تورم بیضه ها
قضاوت
پس از برداشت اندامهایی که الودگی شدید دارند مثل رحم – پستان و بیضتین به بقیه لاشه اجازه مصرف میدهند

اخذ درجه حرارت دام


سال 1369 روستاي درياس از روستاهاي شهرستان مهاباد در استان اذربايجانغربي گرفتن درجه حرارت بدن گاو از طريق ركتوم

رئيس دانشگاه و اجيل

سالها بود در دانشگاه در رشته دامپزشكي مقطع كارداني درس ميدادم روزي وقتي از كلاس خارج شدم يكي از پرسنل دانشگاه گفت كه در معاونت كارم دارند به انجا مراجعه كردم بسته اي كادوپيچي شده به دستم دادند انرا به منزل برده و بازكردم كارت تبريكي به همراه حدود نيم كيلو اجيل بود انروز روز اول ارديبهشت بود در كارت تبريك نوشته بود آقاي ... تولد شمارا تبريك ميگويم و....... سپس امضاي رئيس دانشگاه و مهر در زير متن حك شده بود با حوشحال نيم كيلو اجيل را به همراه اعضاي خانواده تناول نموده و به اين نحوه مديريت و سادگي رئيس محترم انوقت دانشگاه افرين گفتيم اعمال مديريت در هر حال ميتواند نتيجه خوشايند داشته باشد و خرجي هم نداشته باشد

خاطره مرحوم دكتر رفيعي

دكتر رفيعي استاد ممتاز دانشگاه تهران بود كه در سالهاي 54-55 اينجانب افتخار شركت در كلاسهاي انگلشناسي دانشكده دامپزشكي دانشگاه اروميه را داشتم در انزمان يك درس مانند انگلشناسي را چندين نفر درس ميدادند مانند حالا نبود كه يك نفر چندين درس را تدريس كند انزمان معلومات اساتيد بسيار بالا بود و چندين نفر يك درس را تدريس ميكردند حالا معلومات اساتيد بسيار پايين است و يك نفر چندين درس را تدريس ميكند 1 در هر صورت بخش انگلشناسي بندپايان را اقاي دكتر عين و بخش انگلشناسي كرمها را اقاي دكتر سين و تك ياخته شناسي را اقاي دكتر رفيعي تدريس ميكردند قسمت بند پايان تمام شده بود روزي اقاي دكتر رفيعي وارد شدند موضئع درس بيماري تيلريوز بود جزوه مربوطه را بين دانشجويان توزيع كردند و شروع به تدريس و توضيح مطالب نمودند در ضمن توضيحات دانشجويي سوالي در مورد يكي از كنه هاي ناقل تيلريوز پرسيدند كه معلوم شد براي استاد كه مدرس قبلي موضوع بند پايان را براي ان دانشجو خوب تفهيم نكرده است فرمودند كه ان مدرس را احضار كنيد امدند صورتشان مانند لبو قرمز شده بود انزمان چي بود و حالا چيست . چي ديديم و چي شد .

خاطره اي از رياست وقت سازمان دامپزشكي كشور

در زماني دور از اين رئيس سازمان دامپزشكي كشور غير همزبان ليكن هم استاني من بود كه انصافا مدير خوبي بود كه همين باعث شد ابتدا سالها در ان اوضاع بحراني دامپزشكي استان اذربايجانغربي را اداره كرده و متعاقب ان نايب رئيس و سپس رياست سازمان را نيز برعهده بگيرد خاطره من مربوط به زمانيست حدود سالهاي 70 يا 71 كه براي انجام كارهاي اداري اعزام به خارج از كشور براي ماموريت به تهران سازمان دامپزشكي رفته بودم نزديكيهاي ظهر به حراست سازمان جهت تكميل فرمهاي حراستي احضار شدم به طبقه مربوطه رفته و اطاق رئيس حراست را پيداكردم و وارد شده علت را جويا شدم يك بسته فرم را به دستم دادند تا انها را تكميل كنم در اطاق بغل دستي در روي صندلي دسته داري نشستم و شروع به قرائت بندهاي فرمها جهت تكمل كردم صفحه اول رل تمام نكرده بودم كه ناگهان ديدم رئيس سازمان به همراه چند نفر جهت ورود به اطاق رئيس حراست وارد شدند وقتي ايشان بنده را ديدند گفتند چكار ميكني گفتم دارم براي اعزام به خارج فرم پر ميكنم ايشان بلافاصله رئيس حراست را صدا زده و گفتند كه من ايشان را ميشناسم نيازي به تكميل فرمهندارند و مورد تاييد من هستند مقام مذكور نيز با عذر خواهي فرمهاي ناتمام را پس گرفتند اين نحوه برخورد به نحوي در من تاثير مثبت گذاشت كه حالا كه سالها و بلكه 16-17 سال از اندوران گذشته ولي همچنان خاطره خوشايند و شيرين ان در من باقيست . وقتي اين نحوه برخورد را با برخوردهاي مشابه مقايسه ميكنم علت صعود عده اي و سقوط ناگهاني اشكبار عده اي ديگر مشخص ميشود در ساعت 18 مورخه نوزده ديماه 88 كتابت شد

شنبه، دی ۱۹، ۱۳۸۸

كردي پزشكي

زبان كوردي از نظر اصطلاحات علمي زباني كامل ميباشد براي نمونه چندين اصطلاح كه در رشته پزشكي هست مثال زده ميشود علاقمندان بهتر است به سايتهاي مربوطه مراجعه فرمايند


گورچیله : Kidney
به‌ردی گورچیله : Kidney stone
ئه‌ژنۆ، چۆك : Knee
كه‌شك ئه‌ژنۆ، كڵاوی ئه‌ژنۆ : Knee-cap
به‌ندی په‌نجه : Knuckle

ماه بي ضيا

از بامداد روی تو دیدن حیات ماست امروز روز خوب تو یارب چه دلگشاست
امروز در جمال تو خود چیز دیگرست امروز هر چه عاشق بیدل کند رواست
جان نعره می زند که زهی عشق آتشین کآب حیات دارد با تو نشست و خاست
صد چشم وام خواهم تا در تو بنگرم این وام از که خواهم آن چشم خود که راست
چون بگذرد خیال تو در کوی سینه ها پای برهنه دل به در آید که جان کجاست
روی زمین چو نور بگیرد ز روی تو گویافی هزار زهره و خورشید بر سماست
در روزن دلم نظری کن چو افتاب تا آسمان نگوید کآن ماه بی ضیاست

پرولاپس رحم در گاوميش


مرحله اخر عمل پرولاپس رحم در گاوميش شهرستان مهاباد سال 1367 هجري شمسي درمانگاه اداره دامپزشكي واقع در خيابان زند

پنجشنبه، دی ۱۷، ۱۳۸۸

خونگيري از وريد دم در دام


روشهاي نمونه برداري خون از دامهاي مختلف وارسال ان به ازمايشگاه
در انسان خون مویرگی یا خون محیطی و خون وریدی برای آزمایشهای خون‌شناسی مناسب‌تر هستند. نمونه‌های خون وریدی، ارجح‌تر هستند ولی بسیاری از اندازه‌گیری ها را می‌توان روی خون نرمه گوش و سطوح کف دستی نوک انگشت انجام داد. برای سنجشهای خون‌شناسی خون را به سرعت در لوله‌های محتوی یک ماده ضد انعقاد مناسب ریخته و آنها را باهم مخلوط می‌کنند و چند قطره از آن روی لام قرار داده و گسترش تهیه می‌کنند
روش معمول خونگيري وريدي در حيوانات مختلف به اين نحو است كه معمولا 5 سي سي خون وريدي را مستقيما داخل شيشه كه حاوي ماده ضدانعقاد است جمع اوري ميكنند در حيوانات كوچك مانند سگ و گربه اين كار بوسيله سرنگ انجام ميگيرد و بعد به داخل شيشه هاي كوچك حاوي ماده ضد انعقاد منتقل ميگردد معمولا 5 سي سي خون براي كارهاي جاري ازمايشگاهي در حيوانات بزرگ و 2 سي سي در حيوانات كوچك كافي است
اگر از چوب پنبه براي بستن درب شيشه ها استفاده ميشود بايد به پارافين اغشته گردد تا خون به چوب پنبه نچسبد و يا به بيرون نفوذ نكند درهاي پلاستيكي نيازي به پارافين ندارد در حيوانات بزرگ مانند گاو گوسفند بزواسب بعلت بزرگ بودن وريد وداج با استفاده از سوزن مناسب ميتوان خون را مستقيما و بدون استفاده از سرنگ داخل شيشه حاوي ماده ضدانعقاد نمود در حيوانات كوچك مانند سگ و گربه از سرنگ تميز و خشك استفاده ميكنيم محلهاي خونگيري در دامها بشرح زير است
نوع حيوان محل خونگيري شماره سوزن
اسب و گاو و شتر وريد وداج 14-12
گوسفند و بز وريدوداج 16-14
سگ وداج – پايي-دستي 22- 20-18
گربه وداج- پايي وريد گوش 22-20
خرگوش قلب 18
پرندگان وريد زير بال 18
موش قطع دم – قطع سر

روشهاي خونگيري
خونگيري از وريد سفاليك در اندام حركتي قدامي در سگ
1- موهاي سطح جلوي اندام حركتي قدامي يا دست را كه روي وريد را پوشانده است ميتراشند
2- محل مورد نظر را با الكل 70 درجه يا تنتوريد بخوبي ضدعفوني ميكنند
3- صبر ميكنند تا الكل تبخير شود
و سپس با بكاربردن يك تورنیکت TOURNIQUETیا گارو يا با همكاري يك نفر كه مفصل ارنج را فشار ميدهد وريد مشخص ميگردد (
TOURNIQUETیا گارو 25 سانتیمتر لوله لاستیکی باضخامت مشخص مجهز به گیره است.

بستن گارو روی بازو باعث مسدود کردن موقتی وریدها ميشود
درنتیجه خون در پائین گارو تجمع کرده -باعث تورم ورید ها که موجب سهولت خون گیری از ورید می شود)
4- پوست روي وريد با انگشتان دست چپ به دقت كشيده ميشود تا وريد ثابت گردد
5- قبل از خونگيري وريد بايد لمس شود
6- در سگها جهت خونگيري از سرسوزن نمره 20 يا 22 كه به يك سرنگ 2 يا 5 سي سي وصل شده استفاده ميشود
7- سرسوزن از سمت راست وارد وريد ميشود و پس از عبور از پوست و بافت زير جلدي وارد وريد ميگردد . قبل از خارج كردن سرسوزن فشاري كه روي مفصل ارنج وارد ميشود بايد بيشتر شود تا هماتوم تشكيل نشود هماتوم توده اي از لخته خون است كه بعلت عبور خون از ديواره عروق و تجمع ان در بافت ايجاد گرديده است . hematoma
8- بعد از خونگيري محل را با انگشتهاي شست و اشاره فشار ميدهند
9- محل را با الكل ضدعفوني ميكنند
10- سرسوزن را خارج ميكنند و سرنگ را از سوزن جداميكنند
11- خون را به لوله جمع اوري خون منتقل ميكنند
12- سرنگ را تميز ميكنند
خونگيري از وريد وداج
1- موهاي ناحيه را ميتراشند
2- محل را با الكل 70 درجه يا تنتوريد استريل ميكنند
3- صبر ميكنند تا الكل خشك شود
4- در اسبهاي بالغ وگاو و گاوميش از سوزن نمره 16 در گوسفند و گوساله و كره اسب از نمره 18 استفاده ميشود
5- با فشار دست كمك در سطح پاييني محل خونگيري وريد را مشخص و برجسته ميكنند
6- وريد را با انگشت لمس و محل دقيق فروبردن سوزن را مشخص ميكنند
7- سرسوزن را با دادن كمي زاويه و فشار وارد وريد ميكنند بطوريكه از طرف ديگر خارج نشود
8- . قبل از خارج كردن سرسوزن فشاري كه روي محل وارد ميشود بايد بيشتر شود تا هماتوم تشكيل نشود هماتوم hematoma توده اي از لخته خون است كه بعلت عبور خون از ديواره عروق و تجمع ان در بافت ايجاد گرديده است .
9- اگر دام سر پا است بعد از مقيد كردن بايد گردن حيوان روبه بالا باشد تا وريد بخوبي نمايان گردد
خونگيري از وريد گوش
اگر به مقداركمي خون در حدود 2-1 سي سي نياز باشد در گاو و گاوميش موهاي محل را تراشيده و استريل كرده و وريد را با فشار انگشت شست و اشاره متورم ميكنند بعد خون توسط سرسوزنهاي 22 ويا 20 در يك سرنگ جمع اوري ميكردد
خطاهاي معمول در خونگيري يا راههاي جلوگيري از هموليز گلبولهاي قرمز
1- سرنگ تر باعث ليزه شدن گلبولهاي قرمز ميگردد چون گلبولهاي قرمز در حضور اب هموليز ميشوند پس سرنگ بايد خشك باشد
2- هنگام خارج كردن خون از سرنگ سوزن از سرنگ جداگردد و خون بدون فشار و به ارامي خارج گردد چون گلبولهاي قرمز در هنگام خروج پاره ميشود واين عمل باعث هموليز نمونه ميگردد
3- از مواد ضدانعقاد به ميزان كافي استفاده شود اگر كم باشد خون لخته ميشود اگر زياد باشد باعث تغيير در مورفولوژي سلولهاي خوني ميگردد
4- در هنگام جمع اوري خون در لوله هاي ازمايش حاوي ماده ضدانعقاد بايد خون را در لوله تكان داد تا خون لخته نگردد در عين حال بايد از تكان دادن شديد لوله پرهيز كرد تا غشائ گلبولهاي قرمز پاره نشود و خون هموليز نشود و كف ايجاد نشود چون كف باعث خطا در ازمايش ميگردد .
5- ازمايش بايد هرچه زودتر انجام گيرد در غير اينصورت نمونه خون در محل سرد يا يخچال نگهداري شود
روش نگهداري نمونه هاي خون
1- بهترين زمان جهت ارزيابي نمونه خون حداكثر تا يك ساعت پس از اخذ ان است در غير اينصورت نمونه هاي خون حداكثر بمدت 24 ساعت در يخچال نگهداري ميشوند براي شمارش گلبولي نمونه خون داخل يخچال بايد انرا حداقل نيم ساعت قبل از يخچال خارج نمود تا دماي نمونه خون متعادل دماي اطاق گردد نمونه خون بايد به خوبي مخلوط شود البته از به هم زدن شديد ان بايد خودداري گردد تا هموليز نشود .
2- نمونه هاي خون را ميتوان بمدت چند ساعت در جعبه هايي كه بخوبي بسته ميشوند و هوا به داخل انها راه ندارد قرار داد و سپس در مجاورت يخ قرار داد
اين عكس در بهار 1370 گرفته شده است




فال حافظ

بيا تا گل برافشانيم و می در ساغر اندازيم
فلک را سقف بشکافيم و طرحی نو دراندازيم

اگر غم لشکر انگيزد که خون عاشقان ريزد
من و ساقی به هم تازيم و بنيادش براندازيم

شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ريزيم
نسيم عطرگردان را شکر در مجمر اندازيم

چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
که دست افشان غزل خوانيم و پاکوبان سر اندازيم

صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز
بود کن شاه خوبان را نظر بر منظر اندازيم

يکی از عقل می‌لافد يکی طامات می‌بافد
بيا کاين داوری‌ها را به پيش داور اندازيم

بهشت عدن اگر خواهی بيا با ما به ميخانه
که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازيم

سخندانی و خوشخوانی نمی‌ورزند در شيراز
بيا حافظ که تا خود را به ملکی ديگر اندازيم

فراورده هاي خام غير خوراكي

اصول كنترل بهداشتي فراورده هاي غير خوراكي دامها
روزهاي دوشنبه و سه شنبه در كلاس اموزش ضمن خدمت در مركز اموزشي شهيد باكري اروميه شركت داشته و از يكي از دكتران دامپزشك كه در اسلايد پاورپوينتهايش بعنون دامپزشك و متخصص بهداشت مواد غذايي معرفي شده بود تعليم گرفتم كه موارد زير از اين جمله ميباشد

حدود 30-20 درصد وزن زنده گاو، خوک، گوسفند وبز و 6-5 درصد وزن زنده طیور را تشکیل می دهند که بر اساس آداب و رسوم، مذهب و خوش نامی در جهان شامل دو گروه خوراکی و غیر خوراکی هستند:

فرآورده های جانبی خوراکی شامل کبد، قلب، زبان، کلیه ها، سیرابی ... هستند که به علت گلیکوژن بالا و چربی کم بسیار فسادپذیرتر از گوشت می باشند لذا باید در دمای زیر 3 درجه و یا در انجماد ، بسته بندی خلاء نگهداری شوند گاهی برخی نیاز به عمل آوری، شور کردن و یا کنسرو نمودن دارند.
فرآورده های جانبی غیرخوراکی شامل دو گروه پرخطر و کم خطر می باشند:

• گروه پر خطر شامل: دامهای مردار شده، دامهای معدومی، لاشه های ضبطی و گوشتهای آلوده می باشد.
• گروه کم خطر شامل: پوست، چرم، سم ها، پرها، پشم، شاخ ها، خون و چربی درجه دو تا شش
از مهمترین فرآورده ها میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
چربی: براساس اسیدهای چرب آزاد و رنگ شامل درجه یک(خوراکی) و درجه دو تا شش( تغذیه دام، صابون و مصارف صنعتی)
معده و روده: تمیزنمودن محتویات ،جداسازی بافتهای اضافی بیرونی و داخلی و نمک زنی
خون: شامل خوراکی و غیر خوراکی است

استخوان: به دو دسته خوراکی و غیر خوراکی تقسیم می شود.
پوست وچرم:دارای مصارف خوراکی و غیر خوراکی می باشد.
گوشت وآلایش ضبطی کم خطر: پس از فرآوری مصارف تغذیه دام دارند.

• پس از اتمام عملیات حرارتی در مواد پر خطر باید فاقد باکتری اسپور دار بیماریزا باشد( در هر گرم نمونه کلستریدیوم پرفرینجنس باید صفر باشد).
• در مورد مواد کم خطر و پرخطر پس از تولید و نگهداری در انبار با نمونه برداری سه کلاسه
سالمونلا n=5, c=0, m=0, M=0/25 gr
انتروباکتریاسه : n=5, c=2, m=10, M=5 × 102/gr
اندازه گیری ازت تام فرار
اندازه گیری عدد پراکسید
اندازه گیری تیوباربیتوریک اسید
اندازه گیری اسیدهای چرب آزاد
اندازه گیری تری متیل آمین
اندازه گیری k-value

رنگ


تعصب هاي بيمورد
از كودكي بچه هايمان را در قيد رنگها قرار ندهيم به انها ياد بدهيم سياه و سفيد – عرب و عجم – پير و جوان – زشت و زيبا – همه و همه ي بندگان خداوند باريتعالي باهم برابرند اصلا مگر خداوند بزرگ و بلند مرتبه موجود بد هم خلق كرده است مسلما خير و نخير – اصلا و ابدا – اين ذهن ناقص ماست كه اين تقسيمات را بوجود اورده است همه ي مخلوقات خداوند باريتعالي با هم برابرند و عزيزند و به قول ضرب المثل مشهور حمالها هم عزيزان مادرانند . چه سرمايه هاي گرانقدر و بيمانندي را ما در جامعه از دست ميدهيم به خاطر خودخواهي – خود پرستي منفعت طلبي و خودبيني به جرم سياه بودن – از مانبودن از ........ متاسفم

چهارشنبه، دی ۱۶، ۱۳۸۸

مركز اسلامي هامبورگ مسجد


مسجد اسلامي هامبورگ
سال 1370 براي نظارت بر گوشتهاي خريداري شده از كشور المان مدت 44 روز در شهرهامبورگ بودم يكي از نقاط بسيار ديدني اين شهر مسجد هامبورگ است كه در يكي از مناطق بسيار خوب شهر واقع شده بر خلاف مسجد تركيه اي ها كه در محل بسيار نامناسبي واقع است . در اين مسجد شبهاي جمعه نماز جماعت با شكوه برگزار ميگردد محل گرفتن وضو بسيار جالب است و پيشبينيهاي لازم جهت شستن پا در ضمن وضو شده است كه لازم نيست پاها را يكمتر به هوا برد بسيار مسجد باشكوهيست ادائ نماز به جماعت در اين مسجد حال و هواي خاصي دارد يادش بخيرباد

شنبه، دی ۱۲، ۱۳۸۸

بزغاله


حكايت

بازرگانى را هزار دينار خسارت افتاد . پسر را گفت : نبايد که اين سخن با کسی درميان نهی . گفت : ای پدر ، فرمان توراست ، نگويم ولی مرا بر فايده اين مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چيست ؟ گفت : تا مصيبت دو نشود يکی نقصان مايه و ديگر شماتت همسايه.
مگوى انده خويش با دشمنان
كه لا حول گويند شادى كنان

چاكران پير مغان

چل سال بيش رفت که من لاف می‌زنم
کز چاکران پير مغان کمترين منم

هرگز به يمن عاطفت پير می فروش
ساغر تهی نشد ز می صاف روشنم

از جاه عشق و دولت رندان پاکباز
پيوسته صدر مصطبه‌ها بود مسکنم

در شان من به دردکشی ظن بد مبر
کلوده گشت جامه ولی پاکدامنم

شهباز دست پادشهم اين چه حالت است
کز ياد برده‌اند هوای نشيمنم

حيف است بلبلی چو من اکنون در اين قفس
با اين لسان عذب که خامش چو سوسنم

آب و هوای فارس عجب سفله پرور است
کو همرهی که خيمه از اين خاک برکنم

حافظ به زير خرقه قدح تا به کی کشی
در بزم خواجه پرده ز کارت برافکنم

تورانشه خجسته که در من يزيد فضل
شد منت مواهب او طوق گردنم

بيماري سل تعريف

سل گاوی بیماری عفونی ناشی از میکوباکتریوم بویس MYCOBACTERIUM TUBERCULOSIS BOVIS است و معمولا با تشکیل توبرکول شناخته می گردد این بیماری ممکن است هریک از بافتهای بدن را مبتلا کند ولی بیشترین جراحات در غدد لنفاوی – ریتین – روده ها – کبد – طحال – پرده جنب و پرده صفاق مشاهده می گردد.در 470 قبل از میلاد بقراط پزشک یونانی اولین کسی بوده که شرح کاملی از افراد مبتلا به سل ارائه داده است .
عامل بیماری سل گاوی میکوباکتریوم بویس یک باسیل کند رشد اسیدفست است .
گاو میزبان واقعی این باکتری بوده و بیماری در گربه – اسب – سگ – میمون – گوزن و انسان نیز گزارش گردیده است .
عفونت میکوباکتریوم بویس انتشار وسیع جهانی داشته و در اکثر کشورها مشاهده شده است میزان بروز سل ریوی ناشی از باسیل گاوی در کارگران دامپروری بالاتر از ساکنین شهری است .

امتحان

وارد سالن بزرگ برگزاري امتحان بيماري ........ شدم تعداد زيادي صندلي كه از بيرون اورده بودند در داخل و خارج سالن و راهروها چيده شده بود فاصله صندليها از هم به قدري بود كه از روبرو و پشت سر ورقه نفر كناري يا جلوي و پشتي را نميشد ديد و گفتارش راهم نميشد شنيد مثل اينكه قبلا اين فاصله را دقيقا براورد كرده بودند روي يكي از صندليها نشستم كه دفعتا اقاي بسيار محترم و باوقاري كه از كارمندان بازنشسته سابق بود امدند و خيلي مودبانه تذكر دادند كه صندليها داراي شماره اي است كه اين شماره در روي كارت ورود به جلسه امتحان براي هر كارمند درج شده است و مرا راهنمايي كردند كه كارت ورود به جلسه امتحان را از كارمند بازنشسته ديگري در دم در سالن بگيرم هنگام گرفتن كارت از اين همكار سابق پرسيدم راستي شما كجا اينجا كجا در گوشي گفت تشخيص داده اند كه فقط كارمندان بازنشسته و با تجربه و پا به سن گذاشته ميتوانند از كارمندان شاغل امتحان بگيرند و تازه اينكار باعث ميشود كه ما بازنشستگان احساس فراموش شدن نكنيم به تشخيص داده شده افرين گفته كارت امتحاني را گرفته و از روي شماره ان شماره صندلي خود را كه يك صندلي دسته دار بود پيداكرده و روي ان نشستم كم كم سالن پر از جمعيت شد همه با نظم و ترتيب خاصي وارد شده و هر يك در سرجاي خود نشسته بودند هر چيزي سر جاي خودش بود كه هر چيز به جاي خويش نيكوست وقتي همه صندليها پر شد مسنترين كارمند بازنشسته وارد سالن شد و پشت تريبوني كه در جلو سالن بود قرار گرفت و ضمن خوش امد گويي به حاضران و تشكر از مقامات شاغل هدف از برگزاري اين ازمون را اعلام و بيانات ديگري نيز ابراز نمودند حدفاصل هر دوريف از صندليها يك نفر مراقب كه انهم از پرسنل بازنشسته بود ايستاده بود . سپس اوراق سوالات و پاسخنامه ها توزيع و بعد از سپري شدن يكساعت در حاليكه اكثر حاضرين از پاسخگويي فارغ شده بودند سوالات و پاسخها كه حاصل مطالعه و معلومات امتحان دهندگان بود جمع اوري و ورقه نظر سنجي توزيع و در اثناي ان مقام مافوق شاغل در پشت تريبون بياناتي را ابراز نمودند بعد از ان جزوه درسي از تك تك كاركنان اخذ تا در ساير استانها مجددا از ان استفاده شود و ميزان مصرف كاغذ به حداقل برسد جزوه بالغ بر سي صفحه مطلب بود كه بصورت پشت و رو چاپ شده بود جوري گويا برنامه ريزي كرده بودند كه از تكثير بيمورد جزوات براي صرفه جويي در مصرف جوهر و كاغذ و پرينتر و..... خودداري شود جلسه امتحان بقدري مرتب ومنظم بود كه در پايان بيانات ايشان سه نفر به نمايندگي از بقيه كاركنان سخناني در قدر داني ابراز داشته و اعلام هم نمودند افرادي كه از اين ازمون نمره قبولي بالاي 14 اخذ نكنند ميبايست در امتحان مجدد كه حدود يكماه ديگر بركزار ميشود شركت نمايندسپس به رسم يادبود يك عدد ساعت مچي با ارم اداره ... به هر يك از بازنشسته هاي همكار در برگزاري جلسه امتحاني داده شد . در اين هنگام با كيك و چايي پذيرايي بعمل امد وقتي تكه اي از كيك را در دهانم گذاشتم چون عجله داشتم قدري هم از چايي داغ نوشيدم كه دهانم داشت ميسوخت كه تلفن زنگ زد گوشي را به گوش نزديك كردم خانمي از آن ور خط گفت حالا وقت ..... شماست برخاستم !
اين مطلب در ساعت 12 شب 5 شنبه كتابت شد