دوشنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۸۸

حكايت مردك وبيطار

مردکی را چشم درد خاست . پيش بيطار رفت که دوا کن .
بيطار از آنچه در چشم چارپايان کند در ديده او کشيد
و کور شد . حکومت به داور بردند، گفت : بر او
هيچ تاوان نيست ، اگر اين خر نبودی پيش بيطار نرفتی .
مقصود ازين سخن آنست تا بدانی که هر آنکه ناآزموده را
کار بزرگ فرمايد با آنکه ندامت برد به نزديک خردمندان به
خفت رای منسوب گردد.
ندهد هوشمند روشن راءى

به فرومايه كارهاى خطير

بوريا باف اگر چه بافنده است
نبرندش به كارگاه حرير

یکشنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۸۸

غزل حافظ-

الا يا ايها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشايد
ز تاب جعد مشکينش چه خون افتاد در دل‌ها

مرا در منزل جانان چه امن عيش چون هر دم
جرس فرياد می‌دارد که بربنديد محمل‌ها

به می سجاده رنگين کن گرت پير مغان گويد
که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها

شب تاريک و بيم موج و گردابی چنين هايل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها

همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشيد آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها

حضوری گر همی‌خواهی از او غايب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنيا و اهملها








تزريقات در دامپزشكي ( قسمت دوم)

روش های تزریق در دامپزشکی :
داخل جلدی- زیر جلدی – داخل عضلانی – داخل رگی – داخل پستانی و داخل رحمی .
تزریق داخل جلدی
INTRADERMAL INJECTION
از این روش در تشخیص الودگیهای سل – شبه سل و مشمشه استفاده می شود .

تزریق زیر جلدی
SUBCUTANEOUS INJECTION
در اکثر موارد واکسیناسیون بصورت زیرجلدی صورت میگیرد . و در مواردی که تزریق مایع نسبتا پرحجم مطرح است یک راه تزریق زیرجلدی است بشرطی که اولا مایع برای بافت پوست و زیرجلد تخریش کننده نباشد و ثانیا جریان خون طبیعی باشد تا جذب مایع تزریق شده تحقق پیداکند .
علت تزریق واکسن بصورت زیر جلدی این است که سرعت جذب از طریق زیرجلدی کند است . و لذا واکسن برای مدت بیشتری در محل تزریق توقف دارد و سیستم ایمنی را بیشتر تحریک کرده و ایمنی قوی تر و پردوام تری برقرار می گردد .


برای تزریق زیر جلد می توان از سوزن 14 و 16 در دام های بزرگ و سوزن نمره 16 و 18 در دام های کوچک مانند گوساله – بره و بزغاله استفاده کرد .

محل تزریق زیر جلدی در گاو اگر مایع تزریقی کم باشد . در بالای قسمت وسط گردن در دو طرف و اگر مایع تزریقی زیاد باشد در بالای ناحیه شانه و دنده ها است .




در گوسفند معمولا واکسن ها را در زیر جلد پشت کتف تزریق می کنند . چون تزریق زیر جلدی در ناحیه زیر بغل باعث پرخونی و لنگش در هنگام راه رفتن می گردد.لذا باید از تزریقات زیر جلدی در ناحیه نزدیک به کتف و زیر کتف خودداری گردد.
روش تزریق زیر جلدی به این صورت است که ابتدا محل را ضدعفونی میکنند ( منهای مایه کوبی)سپس با دوانگشت دست چپ پوست ناحیه را اندکی می کشند تا بین پوست و عضلات زیر پوست فاصله ای بیفتد و پوست کمی برجسته تر از سایر نقاط گردد. در این حالت براحتی میتوان سوزن را با یک ضربت زیر پوست هدایت کرد و دارو را تزریق نمود . و سوزن را بیرون کشید.
Subcutaneous injection in the cow



برای تزریق سرم که از لوله استفاده می شود . باید ابتدا شیشه محتوی مایع را سرازیر کرد تا هوای داخل لوله تخلیه گردد. پس از پایان تزریق باید محل نفوذ سوزن را با پنبه الکل خوب مالش داد .تا سوراخ حاصله از نیش سوزن بهم آمده و از تولید نفخ زیر جلد جلوگیری گردد.
اگر بیش از یک لیتر مایع تزریق گردد باید در دو طرف بدن تزریق زیر جلدی انجام گیرد .
باقي مطالب در روزهاي اتي اگر عمري باقي بود .































شنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۸

تزريقات در دامپزشكي ( قسمت اول )

تزریقات
هدف از تزریقات وارد کردن داروهای مختلف و مواد غذایی از قبیل سرم
غیر از راه دهانی به بدن است . وسایل تزریق شامل سرنگ – سوزن –
شیلنگ – استریلیزاتور-پنبه و الکل است .
سرنگ اولین وسیله مورد لزوم در تزریقات است مخزنی است
که میزان لازم از داروی کشیده شده از شیشه دارو را تا زمان تزریق
و حین تزریق نگهداری کند سرنگ ها از نظر جنس – حجم و کار متفاوتند .
جنس سرنگ ها پلاستیکی- شیشه ای – شیشه ای فلزی هستند.
در قدیم از سرنگ های شیشه ای استفاده میکردند .
در تزریقات روزمره برای درمان دام بیمار بهترین سرنگ سرنگ پلاستیکی
است چون هم سبک است و شکننده نیست .
معایب سرنگ های پلاستیکی این است که در مواردی ممکن است با
دارو واکنش نشان دهند . و نیز اگر مدتی در استریلیزاتور نگهداری شوند
تغییر حجم میدهند .
از نظر حجم سرنگ ها از 1سی سی تا 50 و 60 و صد سی سی وجود دارد .
سرنگ ها از نظر کار به انواع سرنگ ساده – نیمه اتوماتیک و اتوماتیک
تقسیم میشوند .با سرنگ ساده میتوان میزان مورد نیاز از دارو را برای یک
راس دام کشیده و به ان تزریق نمود با سرنگ ساده نمیتوان مثلا 20 سی سی
دارو را کشیده و به هر راس دام 5 سی سی تزریق کرد .
چون با کمترین فشار به دست عامل حجم مایع تزریق شده تفاوت
پیدا می کند. در کارهای روزمره درمانی بیشتر تزریق یک راس دام بیمار
از یک نوع دارو مطرح است اما در رابطه با مایه کوبی ممکن است 500 تا 1000
و حتی 2000 راس گوسفند در عرض چند ساعت مایه کوبی شود . که سرعت کار
مطرح است و در این موارد سرنگ ساده کارایی ندارد در این مواقع اگر سرنگ
اتوماتیک در دسترس نباشد از سرنگ نیمه اتوماتیک استفاده می شود . که تا 10

سی سی دارو در ان جای می گیردو بوسیله ضامن روی درجه خاصی تنظیم می شود
اگر مقدار لازم دارو 2 سی سی باشد هر بار ضامن 2 سی سی به جلو رانده می شود .
و در این حالت با هرفشار فقط 2سی سی مایع از سرنگ خارج می شود
لذا این سرنگ هم برای کارهای درمانی روزمره که مسئله بیماری واگیر
مطرح است و چندین راس دام مریض بوسیله داروی معینی باید درمان
گردند وسیله مناسبی است و هم برای مایه کوبی کارایی دارد
برای مایه کوبی دام ها بهتر است از سرنگ اتوماتیک استفاده نمود.
سرنگ اتوماتیک یک نوع سرنگ شیشه ای فلزی است این سرنگ برای
نوع خاصی از واکسن در نوع خاصی از دام فقط یکبار روی درجه مورد
لزوم تنظیم می گردد و سر شیلنگ دار انرا وارد شیشه محتوی واکسن کرد
و این شیشه را در جیب جای دارد و یا واکسیناتور در حالی که روی نیمکتی
نشسته است انرا در چکمه خود قرار دهد . سپس چند بار پیستون را فشار دهند
تا سرنگ در حد لازم پرشود. هواگیری حتما باید انجام گیرد تا یک میزان واکسن به تمام دام ها برسد.
در این حالت اگر سرنگ سالم باشد با فشار هر یکبار پیستون تنها همان مقدار
مایع از سرنگ خارج می شودو بعد از هر تزریق پیستون سرنگ به جای اول
خود برمی گردد و سرنگ مجددا بطور اتوماتیک از مایع پر می گردد.
برای تنظیم طرز کار سرنگ سرنگ را با اب تمیز پرکرده و دوزتزریق را روی 1
سی سی تنظیم میکنند سپس 10 دوز را در یک مزور 20 میلیلیتری و دارای
درجه بندی تا 1/0 میلی لیتر تزریق می کنند بعد از اینکه هر دوز به مزور
اضافه شود باید یک میلی لیتر آب از دفعه قبل بالاتر آید
و موقعی که 10 دوز به داخل مزور روانه شد دقیقا 10 میلی لیتر باشد .
سرسوزن =سرسوزن برای کشیدن مایع از مخزن دارو به سرنگ
و برای انتقال دارو به بدن دام استفاده می گردد . سوزنها از نظر منشائ ساخت
– طول و قطر داخلی متفاوت هستند .سوزن آمریکایی دارای انتهای چهارگوش
و سوزن فرانسوی دارای انتهای گرد است سرسرنگ این سوزنها با هم فرق می کند
. لذا در انتخاب سرنگ به این مسئله توجه نمود . از نظر طول سوزنها را به سوزنهای
کوتاه – متوسط و بلند تقسیم بندی میکنند . قطر داخلی سوزن از 14 تا 22 در
دامپزشکی متفاوت است هرچه شماره سوزن بالاتر باشد نشانه کوچکی
قطر سوزن است .
شیلنگ تزریق=در تمام موارد نمیتوان میزان داروی مورد نیاز را بوسیله
سوزن و سوزن از ظرف کشید و مثلا گاهی حجم مایع بیش از 150 سی سی
است و کشیدن ان با سرنگ حتی 50 سی سی وقت زیادی می گیرد و
عوارض نامطلوب تکرار سوراخ کردن محل تزریق مطرح است لذا
در این موارد وسیله ای را بین سوزن و مخزن دارو در نظر می گیرند
که شیلنگ نامیده می شود .
بقيه مطالب در روزهاي اتي اگر عمري باقي باشد .

فال حافظ

دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

کشتی شکستگانيم ای باد شرطه برخيز
باشد که بازبينيم ديدار آشنا را

ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نيکی به جای ياران فرصت شمار يارا

در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا يا ايها السکارا

ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درويش بی‌نوا را

آسايش دو گيتی تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

در کوی نيک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی‌پسندی تغيير کن قضا را

آن تلخ وش که صوفی ام الخباثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبله العذارا

هنگام تنگدستی در عيش کوش و مستی
کاين کيميای هستی قارون کند گدا را

سرکش مشو که چون شمع از غيرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا

آيينه سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا

خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را

حافظ به خود نپوشيد اين خرقه می آلود
ای شيخ پاکدامن معذور دار ما را

پنجشنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۸۸

غم هجران

مابرانيم شبي دست ودعايي بكنيم
غم هجران تورا چاره زجايي بكنيم
دل بيمار شد از دست رفيقان مددي
تا طبيبش بسر اريم ودوايي بكنيم

چهارشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۸

اشنايي با بيماري طاعون نشخواركنندگان كوچك PPR

آشنایی با بیماری طاعون نشخوار کنندگان کوچک
طاعون نشخوارکنندگان کوچک بیماری مهلک بسرعت منتشرشونده‌ای میباشدکه مشخصه آن شروع ناگهانی علائم افسردگی تب، ترشحات چشم وبینی زخم در دهان، تنفس نامنظم وسرفه، اسهال بدبوومرگ میباشد.
الف) عامل بیماری
ویروس طاعون نشخوارکنندگان کوچک متعلق به گروه موربیلی ویروس از خانواده پارامیکسوویریده میباشد.این ویروس با عوامل بیماریهای طاعون گاوی، سرخک انسان، دیستمپرسگ وگوشتخواران وحشی ونیز موربیلی ویروسهای پستانداران دریایی بشکل نزدیکی وابسته میباشد. امروزه مشخصات ژنتیکی سویه‌های ویروس PPR به ما این اجازه را می‌دهدکه آنهارا در چهار گروه طبقه بندی نماییم که شامل سه گروه از آفریقا ویک گروه از آسیا میباشد و یکی از گروههای مربوط به آفریقا در آسیا نیز یافت می‌شود.اهمیت اپیدمیولوژیک این گروهها در مقایسه با گروههای ویروس طاعون گاوی کمترمعلوم میباشد.
ب)انتقال وانتشار بیماری
ترشحات چشم، بینی ودهان به همان اندازه مدفوع شل حاوی مقادیر زیادی از ویروس طاعون نشخوارکنندگان کوچک میباشد.از این ترشحات و تراوشات، بخصوص وقتیکه سرفه وعطسه می‌کنند، ریزقطره‌های عفونت زایی درهوا منتشر می‌شود. این ریز قطره‌ها توسط سایر دامها استنشاق می‌شودکه احتمالاً منجر به آلودگی آنها می‌شود.هرچند تماس نزدیک مهم‌ترین راه انقال بیماری میباشد، لیکن ظن آن وجود دارد که این ترشحات وتراوشات آبشخورها، آخورها و بستر رانیز آلوده ساخته آنها را به منابع آلودگی مضاعفی تبدیل نمایند، هرچندکه این مخاطرات ویژه احتمالاً دوره نسبتاً کوتاهی دارند چراکه ویروس PPR همانـندویروس طاعون گاوی، انتظار نمی‌رودکه برای مدت طولانی خارج از بدن میزبان زنده بماند.درمیادین دام که دامها ازنقاط مختلف برای فروش آورده می‌شوند تماس نزدیک آنـها خطر انتقال وانتشاربیماری را افزایش می‌دهد همینطور درمراکز پرواربندی با سیستم متراکم.
ج) ظهوربیماری درگله
وقتیکه بیماری طاعون نشخوارکنندگان کوچک برای اولین باردریک منطقه اتفاق میافتد، ممکن است تب حاد بالا همراه با افسردگی شدید ومرگ وقوع یابدپیش از آنکه هیچ یک از علائم شاخص بیماری مشاهده شود. اما یک تصویرشاخص تر از بیماری، شامل یک سندرم بسرعت منتشر شونده درگوسفند و/یا بز بامشخصات شروع ناگهانی افسردگی، تب، ترشحات چشم وبینی تنفس غیر نرمال و سرفه، اسهال بدبو و مرگ میباشد.گاوها چه واکسینه شده وچه غیر واکسینه حتی اگر درتماس مستقیم باگوسفندوبز مبتلاقرارگیرند با بیماری درگیرنمی شوند.گرچه گوسفند و بز هردو حساس به عفونت با PPR هستند و ممکن است علائم بیماری را نشان دهند، لیکن همیشه بطور هم‌زمان مبتلا نمیشوند.مثلادرآفریقا وقوعPPR دربز معمول تر است درحالیکه درغرب و جنوب آسیاگوسفند معمولاً تلفات قابل توجه تری دارد.هرچند بیماری میتواند هردوگونه را به یک میزان دچارخسارت نماید.درنواحی آندمیک اغلب دامهای مبتلا و تلف شده بالای ۴ماه تا۱۸الی۲۴ماه سن دارند.
تاریخچهvظهور PPR بصورت بالینی میتواندبا هریک از موارد زیر در ارتباط باشد: نقل وانتقال اخیردام یا تجمع گوسفند و/یا بز باسنین مختلف دریک مکان همراه ویابدون ورود دامهایی که اخیرا خریداری شده‌اند.vارتباط با تغییرات درجایگاه وتغذیه آنها. تماس دامهای گله با گوسفندوبزهایی که برای فروش به بازار برده شده لیکن بفروشv تغییرات آب وهوایی مانند شروع ناگهانی فصلvنرسیده و به گله باز گردانده شده‌اند. بارندگی(گرم ومرطوب) یا فصل خشک ونیز دوره سرما (مثلاً فصل ؛حارمتان؛ درغرب تماس با دامهای کوچرو یا تجاری (مربوط به چوبداران) از طریق چرا، آبvآفریقا). تغییر در سیستم دامپروری(مثلاً افزایش تراکم)و عملیاتvویاجایگاه مشترک. تجاری.
د)علائم بالینی
دوره کمون۲ تا۶هفته بوده وبدنبال آن شروع ناگهانی تب۴۰ تا۴۱ درجه (مقعدی) ودامهای مبتلا بشکل واضحی افسرده‌اند وخواب آلود بنظر میرسند.موهای بدن، بخصوص در نژادهای موکوتاه بحالت سیخ قرارمیگیرندو ظاهر پف کرده به دام میدهند.بزودی پس از این مرحله ریزش یک ترشح آبکی ازچشمها بینی ودهان شروع شده که بعلت عفونت‌های ثانویه این ترشحات بعدا غلیظ و زرد می‌شود. ترشحات پوزه و موهای زیر چشم را مرطوب کرده وپس از خشک شدن باعث چسبندگی پلکها وانسـداد سوراخهای بینی ونتیجتا اشکال درتنفس می‌شود.۱یا ۲ روز بعد از شروع تب پوشش مخاطی دهان وچشمها بشدت قرمز رنگ می‌شود. سپس بعلت نکروز اپیتلیال، نواحی خاکستری رنگ کوچک ته سوزنی بروی لثه‌ها، کام، لبها و سطح داخلی گونه هاوسطح بالایی زبان ظاهر می‌شود. این نواحی از نظر تعداد و اندازه توسعه یافته وبه هم متصل می‌شوند.سطح داخلی دهان تغییر ظاهری یافته، رنگ پریده و پوشیده ازسلولهای مرده می‌شود ودربعضی مواردپوشش طبیعی آن ممکن است به‌وسیله یک ماده پنیری ظخیم بشکل کامل پوشانده شود. در زیرسلو لهای سطحی مرده اروزیو نهای کم عمقی وجود دارند.درموارد بروز بیماری بشکل ملایم این تغییرات شدید نیست و مشاهده آنها مستلزم معاینه دقیق دامهای مبتلا میباشد.مالش ملایم انگشت برروی لثه‌ها وکام ممکن است باعث جدا شدن بافت اپیتلوم وایجاد یک ماده بدبو حاوی تکه هاییی ازبافت اپیتلیوم بشود.تغییرات مشابه‌ای نیز ممکن است در پوشش مخاطی بینی، مهبل و واژن مشاهده شود.لبها متورم وترک خورده و پوشیده ازدلمه می‌شوندوهنگامیکه بیماری پیشرفت می‌کند یک بوی متعفن مشخصی ازدهان خارج می‌شود.دام مبتلا دائم تلاش می‌کند که دهان خود را، بخاطر دردی که دارد، باز نماید.اسهال معمولاً ۲تا۳ روز بعداز شروع تب ظاهر می‌شود گرچه درمراحل اولیه و ابتلا ی ملایم بیماری، ممکن است اسهال مشهود نباشد. در ابتدا مدفوع نرم وسپس آبکی، بابوی متعفن واحتمالاحاوی رگه‌هایی ازخون و قطعات بافت مرده لـولـه گـوارش میباشد.درجاییکه اسهال یک علامت مشهود نباشد وارد کردن یک سوآب پنبه‌ای بداخل رکتوم میتواند شواهدی از مدفوع نرم واحتمالاً آغشته به خون را ارائه دهد.دامهای مبتلا سریع تنفس می‌کنند، آنچنان سریع که تنفس آنها با حرکات نوسانی جدار قفسه سینه وشکم همراه است.دامهایی که بشکل شدید مبتلاشده‌اند، تنفس مشکل و صدا داری دارند که این امر از حالت کشیدگی سروگردن، اتساع منخرین، بیرون آوردن زبان و سرفه آرام و دردناک مشخص میباشد.دراین دامها نشانه‌های پنومونی مشهود است.چنین قربـانـیان بیماری، احتمالاً سر انجام دهیدراته باچشمانشان گود افتاده می‌شوند و به دنبال آن، اغلب در طی ۷تا۱۰ روز از شروع علائـم کلینیکی، تلف می‌شود.سایر دامها بعد ازیک دوره نقاهت همراه با درمانهای حمایتی بهبود می‌یابند. یک چهره معمول در مراحل بعدی این بیماری عبارت ازشکل گیری ضایعات ندولار کوچکی در پوست اطراف لبها و پوزه میباشد.علت دقیق این امر ناشتاخته‌است (احتمالاً درماتو فیلوس یا فعال شدن مجدد یک عفونت پنهان اکتیمای واگیردار)لیکن بعلت شباهت با علائم اکتیمای واگیردار اولیه ویاحتی آبله گوسفند وبز، باعث سردر گمی در تشخیص می‌شود. هرگونه تظاهرات این علائم بصورت منـفرد ویا ترکیبی ازچند علامت میبایست به‌عنوان مورد مشکوک به PPR درنظرگرفته شوند. در یک شیوع بیماری P PR تا صددرصد دامهای گله ممکن است مبتلا شده و بین ۲۰تا۹۰درصد تلف شوند.این نسبتها در مناطق آندمیک، که در آنها دامهای مسن تر، از واگیری‌های قبلی جان سالم بدر برده‌اند، معمولاً کمتر میباشد.این بیماری ممکن است در دامهای آبستن ایجاد سقط جنین نماید.
بطور خلاصه با مشاهده هرترکیبی از علائم زیر به طاعون نشخوارکنندگان کوچک ترشحات چشم، بینیØ شروع ناگهانی یک بیماری تب دار در گوسفند وبز Øمشکوک شوید: Øودهان همراه با زخم دهان و همراه یا بدون وجود دلمه و وزیکول در اطراف دهان وپوزه میزان تلفات قابل توجهØ اسهال Øپنومونی

هـ)یافته‌های پس ازمرگ
لاشه یک دام مبتلا به PPR معمولاً تحلیل رفته، اندام حرکتی خلفی دام آغشته به مدفوع نرم ویا آبکی، وکره چشمان گود افتاده میباشد.چشمها وبینی پوشیده از ترشحات خشک شده میباشد.تغییرات زیر نیز ممکن است مشاهده شود: دهان : وجود غشاهای کاذب سفید کثیف; اروزیونها برروی لثه‌ها، کام نرم وسخت، زبان وگونه هاوداخل مری. لبها : متورم ; اروزیون و احتمالاً دلمه ویا ندول بر روی لبها در لاشه‌های تازه. حفره بینی : پر خونی (قرمزی)سطح داخلی ; ترشحات شفاف یا خامه‌ای زرد رنگ ; اروزیون. ریه‌ها : وجودنواحی قرمز تیره یا ارغوانی ; قوام سفت بخصوص در لبهای پیشین وقلبی (شواهد پنومونی). غدد لنفاوی: (وابسته به ریه‌ها وروده‌ها) نرم ومتورم. شیردان : پر خونی (قرمزی)سطح داخلی ; خونریزی. روده کوچک :پر خونی (قرمزی)سطح داخلی ; خونریزی; تعدادی اروزیون. روده بزرگ: (سکوم، قولون، ورکتوم) خونریزی‌های کوچک قرمز در طول چین‌های سطح داخلی، باگذشت زمان این خونریزی‌ها به هم متصل شده وتیره تر می‌شوند، حتی در لاشه‌های کهنه سبز-سیاه می‌شوند.
و) تشخیص تفریقیPPR
بکرات با سایر بیماریهاییی که تب و علائم بالینی پیشرونده دارند اشتباه می‌شوند، بخصوص وقتی بیماری بتازگی اغاز شده باشد.در موقع انجام یک بررسی، معاینه طرق رفتار بیماری در گله، همانند یافته‌ها حاصل از معاینه یک گوسفند ویا بزمنفرد اهمیت دارد. مهم‌ترین موارد اشتباه بقرار زیر میباشند: ضایعات دهانی : این ضایعات می‌توانند علامتی از طاعون، تب برفکی، زبان آبی ویا اکتیمای واگیردار باشد. اشکالات تنفسی: این اشکالات می‌توانند علامتی از پنومونی پاستورلایی ویا پلوروپنومونی واگیر بزان (ccpp) باشد. اسهال : میتواند علامتی ازکوکسیدیوز ویا آلودگی کرمی معده‌ای –روده‌ای باشد.
ز)تائید ازمایشگاهی
تست‌های تشخیص PPR، خود ویروس یا شواهدی از حضور ویروس (آنتی ژن یا ماده ژنتیکی) ویا آنتی بادی موجود در خون علیه ویروس را آشکار می‌کنند. ردیابی وبروس با جداسازس ویروس در کشت سلولی صورت میپذیرد.این روش بعلت فراهم اوردن ویروس زنده برای مطالعات برروی مشخـصات بیولـوژیک آن ارزشمند میباشد.در صورت دسترسی به امکانات، همیشه میبایست برای جدا سازی ویروس تلاش شده و ویروسهای جدا شده برای مطالعات بعدی نگهداری شود. ردیابی آنتی بادی برای تشخیص، مستلزم اخذ ۲ نمونه خون به فاصله سه هفته از یک دام میباشد که در فیلد همیشه امکانپذیر نمیباشد. استثنا در کشورهاییکه میتوان مطمئن بود عاری از PPR بوده‌اند، آزمایش برروی یک سرم منفرد، که اخیرا دردوره بیماری(حداقل یک هفته پس از ظهور علائم بالینی) اخذ شده، میتواند ارزش تشخیصی داشته باشد.بررسی برروی آنتی بادی‌ها برای تعیین حضور یا غیاب آلودگی و وسعت آن در جمعیت بسیار مفید میباشد.امروزه الایزای رقابتی(C-ELISA)بشکل گسترده‌ای جایگزین تست خنثی سازی ویروس (VN)شده‌است. ردیابی آنتی ژن ویروسی به‌وسیله تست آگار ژل ایـمونودیفوزیون (AGIDT)یک فرایند نسبتاً ساده، سریع و ارزان میباشد.این روش تست به‌عنوان یک تست اولیه بسیارمفید میباشد، لیکن بین ویروس طاعون نشخوارکنندگان کوچک و طاعون گاوی قادر به تمایز نیست و برای این امر به تست‌های دیگری نیاز میباشد.همچنین آنتی ژن ویروس می‌تواندبه‌وسیله ایـمونوکپـچر الایزا (IC-ELISA)، که سریع وحساس میباشد ردیابی گردد، وبین PPR وطاعون گاوی تفریق حاصل کند. کیتهای معرف استاندارد AGIDT و IC-ELISA بصورت تـجاری در دسترس میباشند.
ردیابی ماده ژنتیکی ویروس به‌وسیله روش ((واکنش زنجیرهای پلیمراز –ترانسکریپتاز واژگونه)) (RT-PCR) صورت میگیرد که مستلزم تجهیزات ومتخصصین ویژه‌ای میباشد. برغم قیمت گزاف آن، امروزه یکی از تستهایی است که در مراکز رفرانس همراه با ELISA بیشترین مورد استفاده را دارد.زیرا این روش سریع، دقیق، بسیار حساس است ومیتواند بین PPR و طاعون گاوی تمایز حاصل نماید.ترکیب این روش با سکانس نوکلئوتیدی اطلاعات مربوط به مشخصات ویروس را فراهم مینماید، که در مطالعات اپیدمیولوژیک مفید میباشند.
ح)کنترل طاعون نشخوارکنندگان کوچک
کنترل واگیریهای PPR، متکی برکنترل جابه جایی دام (قرنطینه)همراه با استفاده ازواکسیناسیون کانونی (حلقه‌ای) وایمن سازی پروفیلاکتیک در جمعیتهای پر خطر، ویا در موارد خاص معدومسازی تمامی گله آلوده، میباشد.تا همین اواخر کاربردی ترین واکسیناسیون در برابر طاعون نشخوارکنندگان کوچک استفاده از واکسن کشت نسجی طاعون گاوی بود. اخیرا یک واکسن همولوگ PPR تولید شده که دربرخی کشورهای آفریقایی مورد استفاده قرار گرفته و بذر و اکسن آن (seed)در دسترس میباشد. واکسنهای مذکور میتوانند نشخوارکنندگان کوچک را تا حد اقل مدت سه سال دربرابر PPR حفاظت نمایند.
استفاده از واکسنهای طاعون گاوی برای حفاظت نشخوارکنندگان کوچک امروزه نقض شده‌است زیرا این واکسن تولید یک آنتی بادی در برابر طاعون می‌کندکه باسرو سرویلانس طاعون گاوی و نتیجتا برنامه جهانی ریشه کنی طاعون گاوی تداخل مینماید

بيماري سياه زخم


عنوان: سياه زخم ( Anthrax ) ، ” شاربن‌ “

تعريف‌ بيماري‌: سياه‌ زخم‌يك‌ بيماري‌ عفوني‌ و قابل‌ انتقال‌ بين‌انسان‌ و حيوان‌ مي‌باشد. مخزن‌ اين‌بيماري‌ در دام‌ (عمدتا گوسفند، بز وگاو) بوده‌ و با مرگ‌ و مير بالا و سريعي‌همراه‌ است‌. انسان‌ به‌ صورت‌ اتفاقي‌ درصورتي‌ كه‌ در معرض‌ تماس‌ با دام‌آلوده‌، پوست‌، پشم‌ و فرآورده‌هاي‌ آن‌قرار گيرد يا از گوشت‌ آلوده‌ استفاده‌نمايد و يا در هواي‌ آلوده‌ به‌ اسپور(هاگ‌) تنفس‌ نمايد به‌ بيماري‌ مبتلامي‌شود. بیماری سیاه زخم یک بیماری عفونی حاداست که توسط باسیلوس آنتراسیس ایجاد می شود. شیوع این بیماری در عموم حیوانات وحشی و اهلی مانند گاو، گوسفند، بز، شتر و گوشتخواران اتفاق می افتد. بیماری می تواند به انسانهایی که با حیوانات آلوده و یا بافت آلوده حیوانی سروکار دارند، سرایت کند. میکروب این بیماری می تواند به عنوان سلاح بیولوژیک مورد استفاده قرار گیرد و تولید آن نسبتاً آسان است ، لذا در حال حاضر از اهمیت خاصی برخوردار شده است . پخش گسترده پاکتهای حاوی عامل این بیماری در آمریکا نگرانی هایی را در کل دنیا به وجود آورده است . گفتنی است بیماری سیاه زخم عموماً در مناطق کشاورزی و در بین حیوانات شیوع می یابد. انسان نیز در تماس با حیوان آلوده و یا محصولات به دست آمده از حیوان آلوده ، به بیماری مبتلا می شود. کارگرانی که با حیوان مرده و یا محصولات به دست آمده از حیوان مبتلا سروکار دارند، احتمال ابتلا به سیاه زخم برای آنها زیاد است این گونه آلودگی به سیاه زخم صنعتی مشهور است . انتقال بیماری سیاه زخم به سه شکل پوستی ، تنفسی و گوارشی است . اسپور این باکتری قادر است سالها در خاک باقی مانده و حیوانات را از این طریق آلوده کند. انسان در تماس با این حیوانات آلوده شده و بیمار می شود. همچنین از طریق خوردن گوشتهای آلوده نیز به فرم گوارشی بیماری مبتلا می گردد. چنانچه اسپور این بیماری از طریق هوا وارد مجاری تنفسی شود، فرم تنفسی سیاه زخم ایجاد می شود. تاريخچه‌: در آثار باقيمانده‌ از مصر باستان‌ به‌اين‌ بيماري‌ اشاره‌ شده‌ است‌ ونشانه‌هاي‌ باليني‌ سياه‌ زخم‌ را ازسالهاي‌ بسيار قديم‌ مي‌شناخته‌اند. «داوين‌» ميكروب‌ اين‌ بيماري‌ رادر سال‌ ۱۸۴۹ ميلادي‌ براي‌ نخستين‌بار از خون‌ گوسفندي‌ كه‌ از سياه‌زخم‌تلف‌ شده‌ بود بدست‌ آورد. در ســال‌ ۱۸۷۷ ميـــلادي‌«رابرت‌ كخ‌» نيز توانست‌ آن‌ را كشت‌دهد. عامل‌ بيماري‌: عامل‌ اين‌ بيماري‌ نوعي‌ باكتري‌ به‌نام‌ «باسيلوس‌ آنتراسيس‌» مي‌باشد.هاگ‌ باكتري‌ بر اثر جوشاندن‌ در مدت‌۱۰ دقيقه‌ كشته‌ مي‌شود. عامل‌ بيماري‌ قادر است‌ كه‌ سالها(حتي‌ تا بيست‌ سال‌) در خاك‌ وفرآورده‌هاي‌ دامي‌ زنده‌ بماند كه‌ اين‌خاصيت‌، عامل‌ مهمي‌ در انتشار بيماري‌به‌ حساب‌ مي‌آيد. شکل و خصوصیات باکتری: باکتری میله‌ای شکل و غیرمتحرک و دارای کپسول بوده و هوازی ـ بی‌هوازی اختیاری است از خصوصیات مهم این جنس یعنی باسیلوس‌ها و این باکتری، تولید هاگ یا اسپور (Spore) است به همین دلیل، مقاومت محیطی زیادی دارند و اکثرا در آب هوا و بخصوص خاک حضور دارند. مقاومت باکتری: فرم رویشی و جوانه‌زده‌ی باکتری، مقاومتی همانند مقاومت سایر باکتری‌های بدون هاگ دارد یعنی حساس است و در گرمای ۶۰ درجه و مواد ضدعفونی کننده‌ی عادی، بزودی از بین می‌رود ولی هاگ یا اسپور آن سالها در شرایط عادی باقی می‌ماند و پس از این مدت اگر در شرایط مناسب قرار گیرد به فرم رویشی تبدیل می‌شود. گزارش های مختلفی از دوام هاگ این باکتری وجود دارد بطوریکه بقای آن را در طبیعت تا ۶۰ سال گزارش کرده‌اند. عواملی که باعث هاگ‌گذاری، تبدیل هاگ به فرم رویشی و تبدیل فرم رویشی به هاگ می‌شود، موجب بقای باکتری است که در این مورد می توان به وجود زمین‌های قلیائی و حاوی آهک و مقداری ازت در اثر نباتات گندیده (که این مناطق به مناطق گرمخانه‌ای موسوم هستند) و همچنین فصول بارانی و خشکسالیهای پی در پی و گرمای بیش از ۱۵ درجه اشاره کرد که تناوب تبدیل هاگ به فرم رویشی و بالعکس را تامین می کند (این تبدیلات بطور استثناء در هاگ این باکتری وجود دارد یعنی با مساعد شدن شرایط به فرم رویشی تبدیل می‌شود و با نامساعد شدن شرایط، مجددا به شکل هاگ برمی‌گردد). اسپور باکتری در دمای ۱۲۰ درجه سانتیگراد در تحت فشار در اتوکلاو به مدت ۱۵ دقیقه از بین می‌رود. عوامل دیگری که در از بین بردن هاگ این باکتری موثر است: گرمای خشک ۱۴۰ درجه به مدت بیش از ۳ ساعت، محلول ۱۰% فرمالین در دمای ۴۰ درجه به مدت ۱۵ دقیقه( اما در دمای کمتر مدت زمان بیشتری مورد نیاز است)، محلول ۵% سود سوزآور. اما نور آفتاب و گندیدن لاشه بر هاگ باکتری اثر کمی دارد. حساسیت: در دام ها در شرایط طبیعی، تمام علفخواران نسبت به این بیماری حساسیت زیادی دارند. نشخوارکنندگان بویژه گوسفند، گاو و بز بسیار حساس می‌باشند و در صورت ابتلا بیماری بیشتر به شکل فوق حاد بوده و تلف می‌شوند. حساسیت دام‌های تک‌سمی نیز زیاد است اما از نظر حساسیت بعد از نشخوارکنندگان قرار دارند. گوشتخواران حساسیت کمی دارند و بطور استثناء ممکن است مبتلا شوند. پرندگان به این بیماری مقاومت دارند به استثنای شترمرغ که حساس است. نژاد در حساسیت دام‌ها موثر است بطوریکه گوسفندان آفریقا نسبت به سایر نژادها مقاومت بیشتری به شاربن دارند همچنین حیوانات مسن بدلیل ایمنی اکتسابی و تدریجی بیش از حیوانات جوان مقاومت دارند. انسان به بیماری شاربن حساس بوده و با تماس با حیوانات مبتلا و یا فراورده‌های آلوده به این بیماری مبتلا می‌شود. راه انتقال و انتشار باکتری و بیماری: بیماری شاربن در انسان در نتیجه تماس مستقیم با حیوانات بیمار و یا فرآورده‌های حیوانات مثل پوست، مو و پشم ایجاد می‌شود بنابراین دامپزشکان، دامداران، میکروب شناسان، کشاورزان، چوپانان، کارگران کشتارگاه‌ها و کارگرانی که در صنایع پوست و پشم کار می‌کنند بیشتر در معرض ابتلاء به این بیماری هستند. در حیوانات میکروب شاربن بطور مستقیم از حیوان آلوده به حیوان سالم منتقل نمی‌شود بلکه میکروب در بافت‌های حیوانات مبتلا وجود داشته و کمی قبل از مرگ از راه ترشحات مختلف به خارج دفع می‌شود. همچنین اگر لاشه حیوانات تلف شده کالبدگشایی شود و یا در دسترس پرندگان و یا حیوانات شکاری قرار گیرد، ممکن است بطور وسیع و خطرناکی میکروب را در خاک پراکنده کند. بنابراین انتشار میکروب در یک منطقه ممکن است بوسیله‌ی جریان آب، حشرات، سگ‌ها و سایر گوشتخواران، پرندگان وحشی و یا مدفوع دام‌های مبتلا تامین شود. ورود عفونت به یک منطقه غیرآلوده همواره بوسیله مواد آلوده حیوانی مانند پودر استخوان، کود، پوست، روده، پشم و مواد کنسانتره و یا علوفه آلوده صورت می‌گیرد. میکروب شاربن در انسان و حیوان ممکن است از راه خراش‌های پوستی، راه گوارشی و یا از طریق تنفس ایجاد آلودگی نماید. گرچه در بیشتر مواقع طرز ایجاد آلودگی به درستی معلوم نیست اما غالبا تصور می‌‌شود که دام‌ها در نتیجه خوردن غذاها و یا آب‌های آلوده مبتلا می‌شوند و در انسان میکروب بیشتر از راه خراش‌های پوستی وارد بدن می‌شود ولی ندرتا ممکن است از راه مخاط دستگاه تنفس و یا گوارش افراد را مبتلا کند. بنابراین بسته به راه ورود میکروب سه نوع شاربن ایجاد می‌شود: شاربن پوستی، شاربن تنفسی و شاربن گوارشی. بیماری‌زایی: باسیلوس آنتراسیس از طریق تولید سم یا زهرابه به میزبان حمله می‌کند. بطور دقیقتر، بیماریزایی باسیلوس آنتراسیس به دو عامل مربوط است: کپسول و زهرابه. به این ترتیب که کپسول، باکتری را در برابر بیگانه خوارها و فاگوسیت‌ها و سایر عوامل دفاع غیرآختصاصی بدن محافظت می‌کند و زهرابه یا توکسین که از سه جزء مهم پروتئینی تشکیل شده است. بيماري‌ در انسان‌ به‌ شكل‌شديدتري‌ ايجاد گرديده‌ و مرگ‌ ناشي‌از آن‌ غير معمول‌ نيست‌. در انسان‌بيماري‌ به‌ سه‌ شكل‌ اصلي‌ مشاهده‌مي‌گردد (كه‌ بستگي‌ به‌ چگونگي‌ ورودباسيل‌ و جايگزيني‌ آن‌ دارد): ۱ - شاربن‌ جلدي‌ (سياه‌ زخم‌): حدود ۹۵ تا ۹۸ درصد از مواردبيماري‌ انسان‌ را شامل‌ مي‌گردد.باكتري‌ از طريق‌ بريدگي‌ يا خراش‌ درپوست‌ وارد مي‌شود (در پوست‌ سالم‌قابل‌ نفوذ نيست‌). در طول‌ دوره‌ كمون‌۱ تا ۷ روز (غالبا ۲ تا ۵ روز) عامل‌بيماري‌ رشد و تكثير نموده‌ و توكسين‌(سم‌) توليد مي‌نمايد كه‌ باعث‌ ايجادجوش‌ كوچك‌ رو به‌ پيشرفت‌ مي‌گردد.معمولا اين‌ جراحت‌ قرمز رنگ‌ بوده‌، به‌جوش‌ كورك‌ مانند يا گزش‌ حشره‌شباهت‌ دارد و ممكن‌ است‌ خارش‌ نيزداشته‌ باشد. با پيشرفت‌ بيماري‌ جراحت‌ اوليه‌تبديل‌ به‌ تاول‌ مملو از مايع‌ مي‌گردد.تاولهاي‌ ديگري‌ نيز ممكن‌ است‌ درنزديك‌ جراحت‌ اوليه‌ ظاهر شود. مايع‌تاولي‌ كه‌ در ابتدا روشن‌ بوده‌ به‌ رنگ‌تيره‌ و سياه‌ متمايل‌ به‌ آبي‌ در مي‌آيد.هنگامي‌ كه‌ تاول‌ پاره‌ شود، نكروز درمركز جراحت‌ شروع‌ شده‌ و به‌ اسكار*سياه‌ تبديل‌ مي‌گردد. جراحت‌ معمولابدون‌ درد مي‌باشد مگر اينكه‌ تحت‌فشار قرار گيرد. همزمان‌ با تشكيل‌ اسكار ممكن‌است‌ علايم‌ عمومي‌ خفيفي‌ شامل‌بي‌قراري‌ و بالارفتن‌ درجه‌ حرارت‌ بدن‌بروز نمايد. شايعترين‌ محل‌ عفونت‌ شاربن‌جلدي‌، سر و ساعد است‌. ۱ - شاربن‌ مننژي‌: ممكن‌ است‌ به‌دنبال‌ اشكال‌ ديگر بيماري‌ بويژه‌ شكل‌جلدي‌ اوليه‌ عفونت‌ اتفاق‌ افتد. اين‌شكل‌ عفونت‌ تقريبا در ۵ درصدمبتلايان‌ به‌ شاربن‌ جلدي‌ گزارش‌ شده‌است‌. در اين‌ شكل‌ از بيماري‌ بدون‌توجه‌ به‌ درمان‌ ميزان‌ مرگ‌ و مير ۱۰۰درصد است‌. ۲ - شاربن‌ تنفسي‌: استنشاق‌ اسپورهاي‌* زنده‌ وجايگزيني‌ آنها در آلوئل‌*هاي‌(بافت‌هاي‌) ريوي‌ منجر به‌ ايجادشاربن‌ تنفسي‌ مي‌گردد. اسپورها بعد ازانتقال‌ به‌ غدد لنفاوي‌ رشد كرده‌، تكثيرپيدا مي‌كنند و توكسين‌ توليد مي‌نمايند. توكسين‌ و باكتري‌ از طريق‌ مجاري‌لنفاوي‌ وارد جريان‌ خون‌ شده‌ توكسمي‌و باكتريمي‌ سريعا كشنده‌ را باعث‌مي‌شوند. ۳ - شاربن‌ گوارشي‌ : شاربن‌ گوارشي‌ در نتيجه‌ مصرف‌بافت‌ آلوده‌ حيوانات‌ تلف‌ شده‌ ازشاربن‌ به‌ وجود مي‌آيد. علايم‌ بيماري‌ شاربن‌ گوارشي‌ به‌فاصله‌ ۲ تا ۵ روز پس‌ از مصرف‌گوشت‌ آلوده‌ تظاهر مي‌يابد. علايم‌ اوليه‌تهوع‌، استفراغ‌، بي‌ اشتهايي‌، تب‌، دردشكم‌ و گاهي‌ اوقات‌ اسهال‌ خوني‌مي‌باشد.سیاه زخم جلدی در پوست انسان سیاه‌زخم پوستی:معمولا در مناطقی از پوست دست و بازو که بیشتر در معرض تماس با آلودگی هستند روی می‌دهد (پوست صورت و گردن هم با شیوع کمتری گرفتار می‌شوند). علائم: ضایعه معمولا با ایجاد جوش بی‌درد در محل ورود میکروب آغاز می‌شود که به سرعت گسترش می‌یابد و به قرحه‌ای که اطراف آن را طاول‌های کوچک احاطه کرده‌اند منجر می‌شود و به نکروز قرمز تیره و سیاه رنگی تبدیل می‌شود (در مرکز زخم یک اثر و جاماندگی از زخم سیاه رنگ بوجود می‌آید). این ضایعه قطر ۱ تا ۳ سانتیمتری داشته و به آن پوسچول بدخیم (malignant pustule) می‌گویند. در اثر زهرابه میکروب خیز و ادم وسیع، بزرگ شدن عقده‌های لنفاوی (لنفادنوپاتی)، تب، بی‌حالی و نیز سر درد هم ممکن است دیده شود. بیماری در اکثر موارد خودبخود محدود شده و بهبودی حاصل می‌‌شود ‌اما موارد درمان نشده می‌تواند به باکتریمی Bacteremia یا وجود باکتری در گردش خون، مننژیت و مرگ منجر شود و این تلفات در اینگونه افراد حدود ۲۰% است. این بیماری در مناطق استوایی شایع‌تر است. سیاه‌زخم تنفسی یا ریوی: در انسان که بیماری پشم ریسان هم خوانده می‌شود در اثر استنشاق اسپورها ایجاد می‌گردد که در ابتدا آثاری شبیه به سرماخوردگی دارد ولی بزودی به بیماری شدید ریوی و پنومونی تهدید کننده تبدیل می‌شود. میزان تلفات در این شکل بیماری حتی افرادیکه تحت درمان دقیق قرار می‌گیرند زیاد است چون زمانی به بیماری مظنون می‌شوند که جراحات قابل ترمیم نیست. علائم: تب، سرفه‌ی خشک، احساس ناراحتی در پشت جناغ سینه و نهایتا تنگی نفس حاد، تعریق و سیانوز. پرده جنب ریه هم درگیر می‌شود و پس از آن تجمع مایع خونی در فضای پلور ( فضای بین دو پرده جنب) روی می‌دهد. بیماری به سرعت پیشرفت می کند و در عرض ۲۴ تا ۳۶ ساعت شوک، افت دمای بدن و مرگ رخ می‌دهد. سیاه‌زخم گوارشی: در اثر مصرف گوشت آلوده ایجاد می‌شود. علائم: بصورت یک التهاب دستگاه گوارش (گاستروانتریت) حاد تظاهر می‌یابد. تب شدید، نفخ شکم، دل‌درد و همچنین استفراغ خونی و اسهال خونی هم ممکن است دیده شود و نهایتا به مرگ منجر می‌شود. تشخیص: تهیه گسترش و دیدن باسیل‌های گرم مثبت و بزرگ که بصورت زنجیره‌ای قرار گرفته‌اند. اسپورها معمولا در گستره‌های بدست آمده از ترشح زخم دیده نمی‌شود. آزمایشات سرولوژی مفید نیستند. علايم‌بيماري‌درحيوانات‌: علايم‌ اين‌ بيماري‌ در حيوانات‌ممكن‌ است‌ به‌ سرعت‌ اتفاق‌ بيفتد;حيوان‌ ممكن‌ است‌ دچار لرزش‌عضلاني‌، تنگي‌ نفس‌ و پرخوني‌ مخاطگردد و به‌ فاصله‌ كوتاهي‌ اين‌ علايم‌ باكلاپس‌* و سپس‌ مرگ‌ خاتمه‌ يابد.همچنين‌ به‌ دنبال‌ تلف‌ شدن‌ حيوان‌ترشح‌ خون‌ از منافذ طبيعي‌ بدن‌ شامل‌:مقعد، واژن‌، بيني‌، دهان‌ و حتي‌ ازچشم‌ها و گوش‌ها جاري‌ مي‌گردد. از علل‌ خونريزي‌ آزادشدن‌توكسين‌ (سم‌) از ارگانيسم‌ و ممانعت‌ ازانعقاد خون‌ مي‌باشد. در شكل‌ حاد بيماري‌ ممكن‌ است‌نشانه‌هايي‌ تا ۴۸ ساعت‌ قبل‌ از مرگ‌حيوان‌ مشاهده‌ گردد كه‌ شامل‌افسردگي‌، بي‌ حالي‌ و سستي‌،بي‌اشتهايي‌، تب‌، تنفس‌ عميق‌ و سريع‌،افزايش‌ ضربان‌ قلب‌، پرخوني‌ پرده‌هاي‌مخاطي‌ و قطع‌ نشخوار مي‌باشد. در گاو سقط جنين‌ و كاهش‌ مقدارشير نيز مشاهده‌ مي‌شود. شكل‌ تحت‌ حاد يا مزمن‌: چنانچه‌ باكتري‌ از طريق‌ گوارشي‌ ومصرف‌ مواد آلوده‌ وارد بدن‌ شود،شكل‌ تحت‌ حاد تا مزمن‌ اتفاق‌ مي‌افتد،در گوشتخواران‌ وحشي‌ و اهلي‌ (چون‌سگ‌ و گربه‌) نيز غالبا بيماري‌، مشابه‌خوك‌ تظاهر و عفونت‌ تحت‌ حاد تامزمن‌ را ايجاد مي‌كند. علايم‌ بيماري‌ در انسان‌: علائم بیماری بستگی به نحوه تماس انسان با عامل بیماری دارد، ولی معمولاً این علائم در طی مدت ۷ روز ظاهر می شود: در شکل پوستی که شایعترین (در حدود ۹۵ درصد) نوع است عفونت سیاه زخم زمانی اتفاق می افتد که عامل بیماری که معمولاً در پشم ، چرم و موی حیوان (مخصوصاً بز) آلوده وجود دارد، از طریق زخم و یا بریدگی پوستی وارد بدن شود. شروع عفونت های سیاه زخم شبیه گزش حشرات بوده که با خارش و برآمدگی پوست همراه است . اما طی یک تا دو روز به جراحات تاول گونه و سپس به زخم بدون درد با قطری در حدود ۱ تا ۳ سانتیمتر و با مشخصه نکروز سیاه رنگ در مرکز زخم تبدیل می شود. غدد لنفاوی در نزدیک زخم ممکن است متورم گردند. مرگ و میر پوستی ، در صورت عدم درمان ، حدود ۲۰ درصد است . چنانچه درمان با آنتی بیوتیک مناسب انجام شود، مرگ و میر به ندرت اتفاق می افتد. شکل تنفسی با ورود اسپور باکتری از طریق مجاری تنفسی ایجاد می شود. ورود اسپور می تواند اتفاقی (محیط های آلوده ) و یا عمدی باشد. شروع علائم معمولاً شبیه به یک سرماخوردگی است . پس از چند روز علائم پیشرفت کرده و مشکل تنفسی ایجاد شده و در فرد شوک ایجاد می شود. فرم تنفسی معمولاً منجر به مرگ می شود. فرم گوارشی : ممکن است پس از مصرف گوشت آلوده به عامل سیاه زخم اتفاق بیفتد و علائم آن التهاب حاد دستگاه گوارش است . علائم اولیه شامل تهوع ، کاهش اشتها، استفراغ ، تب و به دنبال آن دردهای ناحیه شکمی است . استفراغ همراه با خون بوده و اسهال شدید در فرد بیمار مشاهده می شود. در فرم گوارشی میزان مرگ و میر ممکن است بین ۲۵ تا ۶۰ درصد موارد را تشکیل دهد. اپيدميولوژي‌(همه‌گيري‌شناسي‌): اساسا شاربن‌ بيماري‌ علف‌خواران‌بوده‌، و از طريق‌ آنها در طبيعت‌ حفظ ونگهداري‌ مي‌گردد. شاربن‌ از نظراپيدميولوژي‌ به‌ صورت‌ شاربن‌ صنعتي‌و كشاورزي‌ مورد توجه‌ است‌. ۱ - شاربن‌ صنعتي‌: در افرادشاغل‌ در مراكز تهيه‌ و توليدموادحيواني‌ يا محصولات‌ آنها (كه‌ممكن‌ است‌ در نتيجه‌ حيوانات‌ تلف‌شده‌ از بيماري‌ آلوده‌ شده‌ باشند) اتفاق‌مي‌افتد. متداولترين‌ منشأ شاربن‌صنعتي‌ پوست‌ يا چرم‌ و پشم‌ يا موي‌گوسفند و بز، پودر استخوان‌، خون‌ وگوشت‌ مي‌باشد. ۲ - شاربن‌ كشاورزي‌: درافرادي‌ كه‌ در تماس‌ با حيوان‌ آلوده‌هستند مانند دامدارن‌، دامپزشكان‌،چوپانان‌، كاركنان‌ آزمايشگاهها و به‌احتمال‌ قوي‌ كشاورزان‌ اتفاق‌ مي‌افتد. پيشگيري‌ و كنترل‌: یکی از راههای پیشگیری ، استفاده از واکسن است که در ایران تنها برای دامها استفاده می شود. لازم به ذکر است واکسن نوع حیوانی نباید برای انسان مورد استفاده قرار گیرد. در حال حاضر کشور آمریکا به علت شیوع این بیماری از واکسن انسانی علیه آن استفاده می کند. در صورتی که لباس و وسایل به عامل سیاه زخم آلوده شود، باید آنها را سوزاند. سطوح آلوده را می توان با استفاده از فرمالدئید ۱۰ درصد در آب و محلول کلروپراکسید هیدروژن ۳ درصد ضدعفونی کرد. در صورت آلودگی موها و بدن ، آنها را باید با شامپو و مواد شوینده کاملاً شستشو داد. برای درمان سیاه زخم پنی سیلین ، تتراسیکلین و فلوروکونیلون (سیپرو) تجویز می شود که می بایست حداقل ۲۴ ساعت قبل از شروع سپتی سمی داده شود. درمان آنتی بیوتیکی می تواند در کاهش ضایعات فرم پوستی بیماری سیاه زخم مؤثر باشد. در سیاه زخم تنفسی پس از ظهور علائم بیماری ، درمان تقریباً بی نتیجه است . تحقیقات انجام شده نشان می دهد، درمان میمون هایی که بلافاصله یک روز پس از تماس با اسپور این باکتری آنتی بیوتیک دریافت کرده اند، موفقیت آمیز بوده است . انجام‌ روشهاي‌ پيشگيري‌ به‌منظور كاهش‌ اشاعه‌ باسيلوس‌آنتراسيس‌ از لاشه‌ آلوده‌ شامل‌: ۱ - عدم‌ اجراي‌ كالبد شكافي‌حيوان‌ تلف‌ شده‌ مظنون‌ به‌ شاربن‌ ۲ - سوزاندن‌ يا مدفون‌ ساختن‌عميق‌ لاشه‌هاي‌ مشكوك‌ و پوشاندن‌ آن‌با لايه‌اي‌ از آهك‌ زنده‌. ۳ - واكسيناسيون‌ تمامي‌ حيوانات‌حساس‌ و جداسازي‌ حيواناتي‌ كه‌ علايم‌بيماري‌ را نشان‌ مي‌دهند و درمان‌ آنهابا آنتي‌بيوتيك‌. (معمولا حيوانات‌ به‌مدت‌ ۲۱ روز بعد از آخرين‌ موردتلفات‌ ناشي‌ از شاربن‌ قرنطينه‌ شده‌ وبه‌ فاصله‌ ۲۴ روز پس‌ از واكسيناسيون‌با واكسنهاي‌ اسپور زنده‌ نبايستي‌ به‌كشتارگاه‌ اعزام‌ شوند). ۴ - ضدعفوني‌ كليه‌ فرآورده‌هاي‌دامي‌ مثل‌ پوست‌، پشم‌ و استخوان‌حيوانات‌ مشكوك‌. ۵ - رعايت‌ مسايل‌ بهداشتي‌ محيطكار و انجام‌ اقدامات‌ حفاظتي‌ جهت‌كارگراني‌ كه‌ با وسايل‌ و مواد مشكوك‌و آلوده‌ سر و كار دارند. ۶ - رعايت‌ اقدامات‌ احتياطي‌ دركشتارگاه‌. درمان‌: در درمان‌ افراد مبتلا به‌ شاربن‌اهداف‌ زير مورد نظر مي‌باشد: ۱ - از بين‌ بردن‌ باكتري‌ در حداكثرسرعت‌ ممكن‌. ۲ - خنثي‌ ساختن‌ توكسين‌ باكتري‌ با داروهاي‌ پني‌ سيلين‌،تتراسايكلين‌ها، اريترومايسين‌،كلرامفنيكل‌ به‌ طور موفقيت‌آميزي‌ دردرمان‌ شاربن‌ مورد استفاده‌ قرار گرفته‌است‌

سه‌شنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۸۸

سرآغاز

سلامي چو بوي خوش آشنايي

بر آن مردم ديده ي روشنايي