سه‌شنبه، مهر ۲۸، ۱۳۸۸

قاطر

قاطر یا اَستَر حیوانی است که از جفت‌گیری اسب ماده و خر نر ایجاد می‌شود. قاطر یک گونه به حساب نمی‌آید زيرا توانایی تولید مثل را ندارد و برای به وجود آوردن قاطر دیگری باید حتما یک اسب ماده را با یک خر نر آمیزش داد.این حیوان معمولاً به عنوان بارکش استفاده می‌شده‌است. جثهٔ قاطر ها معمولاً از خر ها برزگ تر بوده و سری بزرگ و کشیده با گوش های نسبتاً بلند دارد. توانایی جسمی و مقاومت آن در برابر بیماری ها به مراتب از خر ها بیشتر است
اسب و استر به هم لگد نزنند.»
«استر را گفتند پدرت کیست؟ گفت آقادائیم مادیان است.»
«قاطر قصاب‌خونه کارد خونی زیاد دیده.»
«قاطرپیشاهنگ آخرش توبره‌کش میشه.»

آن گربه مصاحب بابا از آن تو// وان قاطر چموش لگدزن از آن من»
وحشی بافقی
«اشتر و استر فزون کردن سزاوار است اگر// بار عصیان تورا بر اشتر و استر برند»
سنایی
«اگر اشتر و اسب و استر نباشد// کجا قهرمانی بود قهرمان را»
ناصرخسرو
«تو چه‌دانی که که بود آن خرک لنگت// که همی بر اثر استر او رانی»
ناصرخسرو
«چو استر سزاوار پالان و قیدی// اگر از پی استر و زین حزینی»
ناصرخسرو
«دستار خز و جبه خارا نکوست لیک// تشریف وعده دادن استر نکوتر است»
خاقانی
«روز از برای ثقل کشی موکب بهار// پالان به توسن استر گرما برافکند»
خاقانی
«گر خاتم دست تو نشاید// هم حلقه نشاید استران را»
خاقانی
«لگام فلک گیر تا زیر رانت// کبوداستری داغ برران، نماید»
خاقانی
«نژاد تو، تو خود دانی كه چون است// به هنگام بلندی سرنگون است// تو از گوهر همی‌مانی به استر// چو پرسند ازتو، فخرآری به مادر»
فخرالدین اسعد گرگانی
«هست مامات اسب و بابا خر// تو مشو تر چو خوانمت استر»
سنایی
«یارب این نودولتان را بر خر خودشان نشان// کین همه ناز از غلام و اسب و استر می کنند»
حافظ
«ز هرکدام پژوهش کنی ز باب و نیا// جواب ندهد جز به نام مادر و خواهر// بدان صفت که تفاخر به نام مام کند// کس ار ز باب پژوهش نماید از استر»
قاآنی شیرازی
. [۲]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا در صورت امكان نظر ارزشمندتان را درج فرمايند